قبل به دنیا اومدن بچم اصلا حس مادرانه نداشتم متنفر بودم از شیر دادن میگفتم کی بخوات شیر بده بچه بچه رو شیر خشکی میکنم اما چند نبر از شماها گفتین بزرگترین لذته من تو دلم میگفتم نه بابا ..
خدارو شکر نی نی دنیا اومد اما نی نی حساسیت به شیر گاوی هست و رفلاکسم داره از ۱۵ روزگیش فهمیدم شروع کردم رژیم شیر خودم با شیر خشک میدادم اما امروز رفتم دکتر گفت شیر خودت قطع کن فقط شیر خشک بده چون بچه اصلا وزن نگرفته
کلی گریه کردم بچم وقتی سین ه میخوره اینقد ارامش دار میخوره اما شیر خشک همش ول میخوره خوب نمیخوره😭😭😭شیر خشکم چون مخصوصه بد مزه هست
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
به خودت بیشتر برس،وعده هاشم کمتر کن عادت میکنی بلاخره یه روزی باید از شیر میگرفتی
لطفا به خاطر خودتون هم که شده به نظر من و بقیه اکتفا نکنید ما خدا نیستیم همگی ممکنه اشتباه کنیم🧡/تایپ شخصیت INTP/ چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم....مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم...طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری...خود را کشتم و درمان خود کردم/ چون نهالی سُست میلرزد روحم از سرمای تنهایی میخزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمیبخشی عشق،ای خورشید یخ بسته سینهام صحرای نومیدیست خستهام، از عشق هم خسته../ خدایا شکرت ولی کاش انقد زود نعمتاتو از من بی لیاقت نگیری :)
منم مثل تو فکر میکردم نی نی 18 روزشه حالا نگرانم یه درصد نتونم خودم شیر بدم
20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤
20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤