خب عزیزم شاید از همین دلگیرن که دیر گفتی هرچند بنظر من زمان اعلام حاملگی هر کسی به خودش مربوطه ولی بزرگترا گاهی اینطوری فک نمیکنن
حالا ازینا گذشته همیشه هر کاری میکنی در سکوت انجام بده
اون زنگ نزده شما هم زنگ نزن ولی هروقت میبینیش تو روش بخند و مودبانه رفتار کن
من یه خانمی میشناسم آشنامونه گاهی خودمم بهش غبطه میخورم هرکاااااری دلش میخاد انجام میده با دو ترفند اولی همیشه مودبانه با طرف برخوردد میکنه وقتی حضوری میبیندش حتی اگه دلگیر باشه دومی در سکوت هرکاری که خودش میخاد انجام میده یعنی اگه جای شما بود قطعا عروسی رو میرفت یه رفتار عادی رو تو جمع بروز میداد و می اومد خونه و بعدم اگه دلگیر باشه فوقش در سکوت بعدا هرجور خواست رفتار میکنه مثلا توعیدی جشنی اونم به طرف زنگ نمیزنه و دلیلشم نمیگه اگه ازش بپرسن یا گلایه کنن میخنده و میگه ای وای ببخشید اصلا یادم نبود
برو عروسی ولی سنگین باهاشون رفتار کن
من عروسی جاریم نرفتم و الان پشیمونم البته شوهرم گفت اصلااا نمیریم منم گفتم باشه
حالا چرا پشیمونم چون جاری من کلا آدم نیست و حسوده ولی با نرفتن عروسی انگار مقصر همه چی من بودم نمیتونم واسه همه توضیح بدم که چه کارااا که پدرشوهر و مادر شوهرم نکردن که باعث شدن عروسی نریم
خلاصه که کاسه کوزه سر ما شکست واسه عروسی نرفتن کاش میرفتم ولی محل سگ نمیزاشتمشون
