سلام... من ازدواج که کردم همه چی خوب بود ... خوب که نه عالی مادرشوهرم فوق العاده است خواهر شوهرم هم همین طور برادر شوهرم هم خوبه اما از پارسال که برادر شوهرم ازدواج کرده با جاری مشکل دارم ... خیلی رو مخمه ... امروز صبح هم که فهمید باردارم ... با یه حالت تمسخر آمیزی گفت : چه عجـــب!!! و قیافه ای گرفت که ...
پریز برق
انگشتتو خیس کن بکن تو پیریز
انگشتتو خیس کن بکن تو پیریز
فکر خوبیه ... اما واقعا الان خیلی عصبانی ممممم
نه ماه صبر کن بعد. نی نی به دنیا بیاد بعدش.
همسرم گفت نگو بهش منم گفتم باشه ولی حالم بد شد اون هم فهمیدن
خبی نی نی بدنیا اومد بی مادر می مونه که من خودکشی کنم ...
حالا به یه جمله چه عجب اینهمه حساس شدی خانمی ؟ فکر کنم حق اونه بیاد تاپیک بزنه از دست جاریش
واقعا جاری کیه که به خاطرش اعصاب خورد کنی یا خودکشی چرا اینقد ضعیف شدین خانما
سلام سارا گلی
خب میگفتی یعنی چی چه عجب؟
در مقابل جاری برای اینکه حرصش درآد اینجوری باشین
سلامممممممممممممممم یاس جونم... آخه دوستان بنده بعد از 5 سال باردار شدم بعد اون بعد 10 ماه الان اونم بارداره بعد این جمله اش خیلی رو مخم بووووووووووود
به نظرم زود گفتی بهشون، باید صبر میکردی....تا هفته ده به بعد اما حالا که فهمیدن..... دیگه خودت رو ناراحت نکن، هر چی هم گفت، نشنیده بگیر
خب آره یاس جونمممممم زود فهمیدن ... خواهر خودم نمیدونه برادرم هم نمیدونه اونوقت اونا میدونن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
