سلام بچه ها
من قبلا یه بار ازدواج کردم و تو نامزدی جدا شدم به خاطر اینکه شوهرم قرص مصرف میکرد و اخلاقش خیلی بد بود سرکار نمیرفت ولی مادر شوهرم ماه بود هر چی از ماه بودنش بگم کم گفتم تو این دو سالی که عروس شون بودم از خودم رنجیدم ولی از مادر شوهرم نه
اینم بگم که سنش پایینه ۴۵ سالشه و خیلی سر زنده و مهربونه
اون موقع که میرفتم خونه شون منو میبرد کلاس یوگا کلاس استخر پیاده روی مهمونی سفره خونه با دوستاش جمع میشدیم میرفتیم باغ باهم آشپزی میکردیم در کل بگم که یه تیکه جواهر بود ولی حیف که نشد باهاشون زندگی کنم
همیشه بهم پیام میده و شرمنده س از پسرش همیشه میگه دلم برات تنگ شده الان یک سال و نیمه جدا شدم ندیدمش از واتساپ و ایمو و اینستاگرام گاهی به هم پیام میدیم
چند باری از اطرافیان مادر شوهرم شنیدم که زیاد میشینه برای من گریه میکنه و میگه دلم براش تنگ شده و دوسش داشتم و اینا😢
ولی امشب یه چی دیدم دلم براش آتیش گرفت اول یه عکس نوشته دلم برات تنگ شده استوری کرد بعد دیدم از ایمو برام پیام اومده که فلانی عکس پروفایلش رو تغییر داد و استوری گذاشت عکس بچگی های منو گذاشته پروفایلش خیلی دلم براش سوخت خیلی...💔💔💔