من یه مشکل بزرگ یهو برام پیش اومد کارم شد گریه و کلا اشفته شدم من به خانوادم خیلی وابسته هستم برادرم فوت شده و پدرو مادرم شرایط خوبی ندارن هر شب با استرس از خونشون برمیگردم زبونم لال چیزی نشه
یهو به شوهرم انتقالی دادن واسه شهر دیگه چقدر گریه کردم و حالم بد شد
حدیث کسارو یکبار تز ته دل خوندم خدا میدونه تمام حال بدم رفت اروم شدم و خداروشکر انتقالیشم کنسل شد