والا من همیشه بهش میگم تو اصلا از هیچی بچه ها خبر نداری شوهرمن فقط حوصله داشته باشه یه نیم ساعتی باهاشون بازی میکنه برای دکتر برای ثبت نام مدارسشون جلسه مدرسه برای لباس خریدنشون برا ی همه چی فقط خودمم بهش میگم مثلا فلان کارو برا بچه ها تو انجام بده مثلا يه دیکته ساده باورت میشه نمیتونه سریع عصبانی میشه اوووووو خواهر خیلیه از کدوم بگم