دلم گرفته...
خیلی امید داشتم به همه چی ولی الان میخوام ول کنم همه چیو اما باز ته دلم میگم نه، فقط یه کم دیگه صبر کن!
نمیخوام قضاوت کنم نه مقایسه نه هیچی...
میگم چرا منکه پاک بودم، منکه درست بودم، منکه بیشترین تلاشمو کردم تا حقی رو ناحق نکنم، وضعم اینه. خیلی دلم گرفته!
یادمه بدترین بدی هارو درحقم کردن و تو روم گفتن لیاقتت همینه!
منکه اگه خوبی کردم از ته دلم بود، منکه دورو نبودم، طمع نداشتم، حسادت، بخل، کینه و...
الان ناراحتم... نسبت به همه چیز و همه کس!
حتی خدا!
خیلی ناراحتم. فقط یه چیز خواستم! اونم هی نشد! هی نشد تا به اینجا رسیدم.
یه حدیث خوندم که خدا کاری رو انجام میده که به عقل بگنجه!
پس معجزه چی؟
وقتی خدا زمین و اسمون و ... تو ۶ روز خلق کرد، مگه میشه نتونه زندگی منو تغییر بده؟
ولی الان واقعا لب مرزم، هر لحظه ممکنه بیفتم و تمام!
همیشه خجالت کشیدم از اینکه بخوام کسی دعام کنه! هربار خواستم چون مجازی بود گفتم. میشه دعا کنین برام. شاید خدا بخاطر شما امشب، حواسشو بده بمن!
براتون صلوات میفرستم.
ممنون