سلام
چرا مادر همیشه در همه حال باید به فکر همه چی باشه
دیشب با دست کبود و شکم کبود و پاهای کبود فکر این بودم که ناهار امروز چی بزارم براشون
با اون درد دست و پهلو مجبور بودم یه همون سمت چپ بدنم دراز بکشم و به بچم شیر بدم
اشک می ریختم و مجبور بودم برای شیری که به بچه میدم بلند شم یک لقمه نون بخورم هر چی که فکر میکنم میبینم چرا باید مادر اینجوری باشه مگه مادر چه گناهی کرده هم کتک بخوره هم فکر بچه باشه و همه چی با اون حال بجای استراحت کنی یا کاری کنی یادتت بره باید بلند شی با دستش که سیاه شده بچه بغل کنی و کارتو بکنی
دیشب وقتی موقع شیر دادن به سمت چپ برمیگشتم از شدتت درد کبودی هام بیدار میشدم ولی باید تحمل میکردم چاره نیست