چندروز پیش تاپیک زدم درمورد بچه همسایمون خلاصه بهتون میگم که راهنمایی کنید
همسایم هیچکسو نداره شوهرشم فوت کرده از دار دنیا یه خونه مونده بود براش ک اونو فروخت اومد ساختمان ما خونه اجاره کرد جایی کار میکنه صبح میره ساعت ۴/۵ بعدظهر میاد دخترش کلاس اولیه همش میومد میموند تو راه پله تو این سرما گشنه تشنه تا مامانش بیاد من دلم میسوخت براش میاوردم خونم بهش غذا میدادم
تا که به مامانش گفتم شاید من یروز نباشم گناهه بچه میمونه پشت در برگشت گفت ولش کن دروباز نکن باحالت قهر گفت…
بمونه دم در تا من بیام
بعد من هیچی نگفتم بهش گذشت تا فرداعه اون روز از سرکار برمیگشتم دیدم سرایدار اومده واسه تمیزکاری یه مرد ۳۶/۳۷سالست خیلی به نظر قابل اعتماد میومد…
رفتم خونه بعد دیدم بچه نیست گفتم شاید مامانش اومده خونه است
دیگ پیگیر نشدم ولی همش نگران بودم
در زدم دیدم نه خونه نیستن زنگ زدم به همسایم گفت دارم میام تو راهم (اسم دخترشو گفت)خونه شماست گفتم نههه نیست اصلا تو راه پله
قطع کردم خواستم برم حیاط اسانسور کار نکرد انگار کار خدا بوده
با پله ها رفتم😭دیدم سرایدار کصافططط شلوار بچرو کشیده پایین داره غلطایی میکنه داد زدم سرش انقد کوبیدم سروصورت مرده زنگ زدم شوهرم اومد مامان بچه ام سررسید بچه از اونروز حرف نمیزنه اصلا مامانش دکترم نمیبره ببینه چشه😭😭😭😭😭