خواهرم ۱۸ سالشه براش ی خواستگاری امده ازاشناهای دوره پسره تک پسره خیلی پسرخوبیه خانواده معروفین وضع مالی ازعالی هم اونور تر
هم خوشکل خوشتیپ
حالا مامانم اصرار داره ک باخواهرت حرف بزن
ازدستش نده
ازطرفی خانوادمو میشناسم چجور ادمایین ازاونایی ک اصلا ب طرف اجازه نمیده یساعت بادوستاش بره بیرون همش محدودش کردن.نه میزارن کارکنه ن حرفه یاد بگیره نه چیزی خودم توسن ۲۰ سالگی ازدستشون فرار کردم ازدواج کردم.
حالا عذاب وجدان دارم میدونم باهاش حرف بزنم راضی میشه ازطرفی سنش پایینه دلم میسوزه کاری ازدستم برنمیاد میدونمم توخونه بمونه چیزی جز جر بحثای پدر مادر محدودیات خانواده عایدش نمیشه .
اصلا خانوادم ارزش قائل نیستن براما.
به ارایش لباس ب همه چی گیر میدن.
حالا نمیدونم چیکار کنم باهاش حرف بزنم یانه
ازطرفی شوهرم میگه تودخالت نکن.