اخه میدونی چی ما هرشب هر شب از ساعت ۷ شب تا ساعت ۱۱ شب طبقع پایین هستیم و هرشب شام پایین میخوریم اما گاهی ناهار رو بالا میخوریم و گاهی هم ناهار میریم پایین
حالا ظهر ناهار پایین خوردیم بعدش حالا شام تو خونه خودم تخم مرغ درست کردم و شاید بگم اولین باره شام خونه خودم خوردم/:
حالا بدش اومد.کلا همین مدلشه همیشه باید مطیع باشی همیشه باید هرچی میگه بگی چشم،اخه عیبش چیه من یک شب از غذای شما نخورم؟ بحثم بخدا غذا نیست فقط مشکلم اینه استقلال ندارم توی این زندگی کوفتی آب بخورم هم باید بدونن نظر بدن
کاش ب همین راحتی بود ک تو میگی
من شوهرم اصلا و ابدا قبول نمیکنه یک شب پدر مادرش رو تنها بزاریم،میگع باید هرشب بریم پایین،خیلی ب خونوادش وابستس بخدا هروز دعوا داریم خستم خستم دیگ نمیدونم چ غلطی کنم
شوهرم ب شدت ب خونوادش وابستس و کلا میکه باید همراه با خونوادم زندگی کنیم ،ی جورایی فقط خونه ام جداست وگرنه غذا و همه چیز شریکی هست و هرشب هم پایین میریم پیششون ،شوهرم مدلش اینه اصلا نمیتونه یک ساعت از خونوادش دور باشه، اصلا نمیدونستم انقد وابستس و روز خواستگاریم هیچوقت نگفت این موضوع رو
هروز دعوا داریم خستم😑😑😑
تو که تو اون ناپیک قبلت گفتی دیگه رویه ام رو عوض کردم؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
