رفتم خونه مادرنامزدم ، پدر و مادرش و عروس دیگشون که اقوامشونه بود بعد نامزدم گفت اونروز رفتیم بیرون به ساناز (من) گفتم به سگ بگو هوبیو میاد بعد میگه اوبیو بعد هی میگفت نه بگو که مثلا اونا بخندن منم گفتم راست میگه میگه هوبیو سگه میومد حتی اومد نزدیک دم تکون داد باهم حرف میزدن هرکاری علی(نامزدم) میگفت انجام میداد علی زبون سگا بلده ، الان زنگ زده که چرا گفتی نباید میگفتی. البته هروقت با دوستاش یا اقوامش میرمو میام اوضاع همینه همیشه ازم عیب میگیره ، آیا حرفم بد بوده ؟ با خنده میگفتم
هوبیو
نفهمیدم کامل فقط فهمیدم سگ برای علی دم تکون داد
دمت گرم گربه رودم حجله بکش
تحت تاثیر حرف مامانش به همین سادگی:) موضوع همینه دهن بین
😂 عزیزدل برداشت بدی شده از حرفاتون
همینکه جلو بقیه بهت نگفت خیلی خوبه
تو هم سعی کن جلو بقیه از جملات و کلماتی استفاده کنی که باعث ناراحتیش نشه و برداشت بدی بشه ازشون
من خودم تو جمع اینقدر سوتی میدممم
چیشد😐من ک اصلا متوجه نشدم
دمت گرم ، تا باشه علی تو جمع دستمایه شوخیت نکنه 👍
من بودم هيچقوت بي احترامي به اين بزرگي به همسرم در جمع نيمكردم
حتما از اون قسمت حرفت ناراحت شد ک گفتی زبون سگارو بلده
مگه خودش شروع به تعریف کردن نکرد
علی گفت بگو هوبیو
ساناز گفت اوبیو
علی گفت نگو اوبیو بگو هوبیو
ساناز گفت عیب ندارع بذار بخندن
خدا نکشتتت 😂😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
