راهنمایی و دبیرستان. کلش عذابببب بود. حتی یه لحظه هم نمیخوام برگردم به اون دوران. کل ادم و عالم باهام لج بودن همه ازم متنفر بودن مدام بدبیاری و تحقیر...تو مدرسه کتک خوردم از یه دختره. پشت سرم حرفای چرت میزدن و هزاااار و یه جور چیز دیگه. و خودمم خیلیییی بچه و احمق وساده بودم
من کلا توهردوره یه چندنفری بودن که اذییتم کنن دوره ابتدایی دوتاکناریهام واسه تقلب منواذییت میکردن .دوره راهنمایی بغل دستیم باهام قهرکرد وکلا توی سال پشت به من مینشست ولی بعداعذرخواهی کرد ودانشگاهم هم خونه ای های سال اولم اذییت کردن بامهمونی دادنهاشون ولی اونام حلالیت گرفتن.کلا عادت دارم به اذییت دیگران وعذرخواهیشون
کلاس دوم... ی معلم داشتم همش چون پوستم سبزه بود مسخرم می کرد🥲
دوم ابتدایی یه معلم اشغال داشتم امیدوارم هیچوقت خدا خیرش نده خانم همزوی بدرد نخور،،،،، درسم خیلی خوب بود ولی اصلا بهم توجهی نمیکرد یه بار مشق ننوشته بودم گفت بیا بریم دفتر ، ترسیدم گفتم نمیام لباسمو میکشید منم از ترس خودمو انداختم رو زمین که نبرتم،،، لباسمو گرفته بود منو رو زمین میکشید تا دم دفتر با همین اوضاع برد اینقدر گریه میکردم ناظمم منو دید گفت این که خیلی دختر خوب و درسخونیه بعدشم گفت برد سر کلاس
