سلام خانما بیاین..مادرشوهر من کارشه دو بهم زنی ..چار روز پیش مادرشوهر مناومدبود جلو درمون من خواب بودم با بچم نشنیدم صدای ایفونو بعد شبش ک شوهرمو دیده بهشگفته اومدم جلو درتون زنت درووا نکردهبرام شوهرم اومد خونه از اون روز باهام دعوا گرفت تا س روز منمدیروز قابلمهمادرش خونمبود بردم بهش قابلمشو پس دادم بخش گفتم ک اینجوری گفتی گفت اره درو برام وا نکردی گفتم بیس چارساعت کارته دعوا بندازی خونم از اون موقع همسایت شدم هر رو دعوا داریم باهم.صداش برد بالا فحشم دادمنم برا اینکدست برداره از دخالتاش بهش گفتم ک میرم مهرمو میزادم اجرا پسرتمنداره بده میره زندان بعد اومدم خونه ب خانوادم زنگ زده هزارتا حرف گزاشته دهنم دخترتون فحشم داده دخترتون گفته نیا خونم و به شوهرمم مطمنم اینو گفته شوهرم دیشب ب روم نزد ولی ناراحت بود ...من چ رفتاری کنم بنظرتون ب شوهرم بگم این حرفا و کارای مادرشو
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.