سلام خانوما من فقط یه خواهر شوهر دارم که هفت ماه ازم بزرگتره ومتاهلم هست و باشوهرم یه سال اختلاف سنی دارن یه سال کوچیکتره
حالا مشکل اینجاست ما با دوستامون رفت و آمد داریم اونم با مادرشوهرم انتظار دارن بهش بگیم بیاد تو جمع ما
من دو سال اول زندگی اینکار و میکردم ولی پشیمونم چون رفتارش تو جمع جوری بود با اونا خیلی اوکی میشد محل به ودم نمیزاشت جالبه میگفت فقط بخاطر شماها اومدم یعنی من برگ چغندر بودم دیگه توبه کردم بهش نگم از خوبیم سواستفاده میکرد،تو این چند سالم یبار دیگه گفت منم گفتم دوس ندارم روابط فامیلی رو با دوستام قاطی کنم ولی چند شب پیش بازم با مادر شوهرم گفتن ومن فقط سکوت کردم ولی به شوهرم گفتم بهشون بگو دوس ندارم روابط قاطی شه حالا اگه شما ها پیشنهادی داربد بهم بگید ممنون