2737
2734
عنوان

یادش بخیر زمستونای بچگیامون😍😢

178 بازدید | 17 پست


الان دوروز است از سر صلات صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، اعلام میکنه، آگاه باشید و هوشیار که هوا این هفته سرد خواهد شد!!  

حالا چی؟  چند درجه، فقط چند درجه ناقابل هوا قراره سرد بشه.

مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدی ها اداره میکنند که اینقدر هول برشون داشته وگرنه قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو!! برفهای سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو.


از اول مهر هوا رو به خنکی میرفت،آبان دیگه سرد بود.مدرسه ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس.

از همون اول پاییز  لباس کاموایی ها از تو بقچه در میومد، کی با یه تا پیرهن میگشت تو خونه؟  دو لا، سه لا لباس میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمیشد. اوایل آبان بخاری های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری ها در میومد. تویست هم بود که ژاپنی بود و با کلاس.تازه بو هم نمیداد.

بخاری نفتی ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه. ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی ته حیاط بشکه به دست، عینهو کوزت. برف که اکثراً بود رو زمین، شده دو سانت. برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه های بیست و دو لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه های کوچولو، اون موقع یه وسیله ی کارآمد ی بود که هیچ اسم خاصی هم نداشت از قضای روزگار. یه لوله کرم رنگ با یه چی آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود.


بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند، یعنی سرد و سردتر که میشد، در اتاق ها یکی یکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال، دی و بهمن عملا خونه یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونه ی گرم.اتاق ها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند... درو ببند!!  سوز اومد!!! باد بردمون!!!


گاهی که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت،یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله ی سفالی سیم پیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم بشی دو قدم دور میشدی نوک دماغت قندیل میبست.


بخاری محل تجمع کل خانواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند، حتی روایته شام هم نصفه ول میکردند از هول دور موندن از بخاری. پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده بود، که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.

و اما روی بخاری، آشپزخونه ی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن.اگر هم نبود، پوست های پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست پرتقال های نیم سوز گم بشه.

موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش یخ  و بالش رو پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره، سرت رو که میذاشتی رو بالش گرم، انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم، لابه لای موهات نفوذ میکرد . پتوهای ببر و طاووس نشان و لحاف های پنبه ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم.


بیرون سرد بود، خیلی سرد!  ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود، به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون، شادی بچه هایی که با چکمه های رنگی کفش ملی،تو راه مدرسه، گوله برفی رو سمت هم پرتاب میکردند، بچه هایی که گرچه دست هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلهاشون گرمِ گرم بود🌹

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان

تا آخر بخونید متولدین 60 و 50 خوب یادشونه😍

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان

قشنگ كودكيم روبه تصوير كشيدي حتي يادم برف كه ميومد بندهاي رخت لباس رو كامان توخونه وصل ميكرد اينقذررر برامون همين يك تغيير كوچيك لذت بخش بوووود


ياروي بخاري سيبزميني باپوست ميچيديم تنوري بشه ….


ياوقتي نفت زياد ميريختي بخاري خورخور ميكرد استرس تركيدنش منو ميكشت😂

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
چقد فکر کردن به اون روزا ادم حسرت میخوره اصلا بدی نبود عیدا  عید بود واقعا  همه چی عوض شد& ...


هر وقت یاد گذشته میفتم در حد سکته حالم بد میشه بغض شدیدی گلومو فشار میده.  یاد گذشته عزیزای از دست رفته خونه های قدیمی ارزوهای به باد رفته همه و همه آزارم میده

2740
قشنگ كودكيم روبه تصوير كشيدي حتي يادم برف كه ميومد بندهاي رخت لباس رو كامان توخونه وصل ميكرد اينقذرر ...

وااای دقیقا یادمه اگه جا نبود لباس رو بیرون پهن میکردیم لباسا یخ میزد😁

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان
خيس شدن پا ازتو كفش وقتي ازمدرسه ميومديم بيدار كردن ما باصداي مرحوم پدرم براي اينكه پاشيد ب ...

خدا رحمتشون کنه عزیزم 

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان
هنوزم اينقدري كه وقتي برف ميباره من غرق شادي وذوق ميشم دخترام نميشن 

ماها تو سادگی بزرگ شدیم شادی کردن رو بدون نیاز به ریخت و پاش یاد گرفتیم❤️

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان

خیلی قشنگ بود و داشتم تو ذهنم تصور میکردم نوشته هاتو 

من اینا رو اصلا ندیدم و تجربه نکردم 

دهه هشتادیم ولی واقعا حس قشنگی داد بهم 


ما را به حال خود بگذارید و بگذرید ...🤍 میگذره ولی سخت میگذره ...! کاربری دست منو و دوستمه🦋✨
يخ زده روشم برف ميشست شلوار انگاري موميايي كرده بودن😅

وای آره مامانم میگفتن همونجوری صاف بیار تو اگه یخش بشکنه لباس پاره میشه😂

انگار دوباره فرعون خواب آشفته دیده است که اینطور دست به قتل عام کودکان میزند اما اینبار به دست مادرانشان(رواج سقط جنین در ایران! ایرانی که همیشه جلوی صهیون ایستاده است!)     بانوجان! وقتی یزیدیان برای تحقیر حضرت زینب سلام الله علیها حجاب او را بر میدارند بدان که بدحجابی تحقیریست از سوی دشمنان
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز