سوال اول اینکه چندروز پیش سرم درد میکرد استامینوفن کدئین انداختم،شب قبلشم نزدیکی که کردم خون دیدم نه در حد لکه ....بیشتر.... میترسم اینا خطرناک نباشه ؟
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …
زندگی مثل یک کلاف کامواست،
از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم،
گره می خورد،
می پیچد به هم ،
گره گره می شود،
بعد باید صبوری کنی،
گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی ، گره بزرگتر می شود،
کورتر می شود،
یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید،
یک گره ی ظریف کوچک زد،
بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد،
محو کرد،
یک جوری که معلوم نشود،
یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند، همان کینه های چند ساله،
باید یک جایی تمامش کرد،
سر و تهش را برید،
زندگی به بندی بند است به نام "حرمت "
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است
زندگی جیره مختصری است …
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای …
و کنارش عشـــــــق است …
مثل یک حبــــــــه قند …
زندگی را با عشـــــــق، نوش جان بایـــــد کـرد …