کلاس بزاری،دنبالمون راه بیفتی تو مغازه،بعد چند بار قیمت پرسیدن باهامون بد رفتاری کنی،اصراااار اصرار که طرف بخره
یه بار رفتم تو یه مغازه ی لوازم آرایشی فروشندش مرد بود بعد من عجله هم داشتم سریع گفتم آقا پالت همه کاره دارین که توش پنکیک و سایه و هایلایتر و رژگونه و...داشته باشه بعد اون گفت برو اونجا خودت نگاه کن بعد من یه نگاه کردم دیدم نداره بهش گفتم ندارین بعد اومد گفت توووو خیلی عجله داری چه خبره آروم باش قشنگ بگرد( با یه لحن سرزنشی) هیچی دیگه سه سااااعت وایساده بود حرف زدن منم حرصمممم گرفته بودددد (قیافم و تجسم کنید) بعد تهشم خودش کلی گشت پیدا نکرد 😐😒 فقط میخواست منو حرص بده