داداشم خستم کرده😭

استارتر ، داداشت چون پدر مادرت خونه نیستن ، حس پدری می‌کنه برات از طرفی چون اطلاعات کافی تو این زمینه هم ندارم رفتار بد از خودش نشون میده 

چون بلد نیست چطوری باهات رفتار کنه اینجا شما باید بهش کمک کنی با چند تا راهکار 

احتمالا داداشت بهت شکاک شده 

راه حل اینه که 

گوشیتو رمزشو یا بردار یا جلو داداشت رمزو بزن از عمد تا ببینه 

مطمعن باشه میاد گوشیتو چک می‌کنه بذار چک‌کنه و اصلااااا گارد نگیر 

گارد بگیری بدتر میشه و انقد خشم وجودشو میگیره که کتک میزنه این کازش خوب نیست اصلا 

هر چی تو‌گوشیت داری پاکسازی کن 

زیاد جلوش تو گوشی نرو 

حتی اگه بهت پیام اومد بگو داداش گوشیمو باز کن پیامو برام بخون 

جلوش یه کار های مفید انجام بده وقتا رو با گوشی نگذرون 

اون ببینه رو گوشیت حساس نیستی می‌فهمه چیزی نیست و خیالش آروم میشه

برای بیرون رفتنت ، برای لباس هات از اون مشورت بخوا وقتی ببینه انقد براش ارزش قائلی پشیمون میشه مطمعن باش 

گاهی وقتا جواب بدی رو با خوبی بده 

فقط در موردی که می‌دونی هر چی باشه نامرد نیس 

به آدم نامرد نباید رو و بها داد ولی فک‌کنم داداشت اینطور نیس

برای این تهدید رو به فرصت تبدیل کن 

از اینکه داداشت میاد دنبالت احساس رضایت نشون بده فیلم بازی کن ، بگو داداش بازم بیا ، بگو مرسی که میای ، فرداام بیا ، وقتی ببینه حساس نیستی خیالش راحت میشه دیگه نمیاد 

بعد یبار بگو داداش امروز با فلان دوستم میریم اون معذبه پیش تو اگه میشه امروزم نیا 

بعد فرداش بگو بیا 

ببین با سیاست

ببین عزیزم براین حرف ها اینجا گوش نکن شکایت چ می‌دونم دفاع شخصی و اینا من می‌دونم داداشت و از همه بیشتر دوست داری اونم تو رو قد دنیا دوست داره تو  تو سن حساسی هستی من. خودم یادمه داداشم دقیقا مثل برادر شما بود حساس بود روم ببین اول سعی کن اعتماد شو ب دست بیاری اون الان نگران توهست ببین خواهرانه میگم بهت اگه با کسی واقعا در ارتباط هستی باهاش کات کن عشق و عاشقی و اینا تو این سن کشکه 

برادر ت نمی‌خواد تو ضربه بخوری نمیگم زدنش خوب نیس چرا دوست تات مسخره میکنن داداشت میاد دنبالت من داداشم این ی مورد رو نداشت ولی خیلی دوست داشتم بیاد دنبالم افتخار میکنم یکی حواسش هست منم تو سن تو خیلی بدم میومد میگفتم خیلی گیره غیرتی ولی بخدا الان که ازدواج کردم زندگی خوبی دارم میبینم میگم خدارو شکر داداشم خانوادم حواسشون هست بخدا من دختر هایی دیدم انقد ناذون هستن پسر ها ازشون سو استفاده میکنندمیگم چ‌ خانواده ای دارن میگم خدارو شکر من داداش داشتم سعی کن باهاش دوست بشی اصلا بهش ی نامه بزن ازش تشکر کن مث دوست درد و دل که حالا من فاصله من با داداشم ی سال بود ببین اون چ گیری بود جفتمون تو سن بلوغ ولی الان میبینم چ داداشی داشتم و دارم خدا حفظش کنه خدا داداش تو رو هم حفظ کن سعی کن باهاش دوست باشی اصلا باهاش بری گردش گشت و گذار بهش نامه بده باهاش حرف بزن پشت پهناهت باشه ایشالله داداشت 

رو گوشی من حساس بود فک کن یکدفعه میومد تو اتاق می‌گفت گوشی تو بده منم همون لحظه میدادم یا می‌گفت گوشی توبده ببرم با خودم فلان جا چند بار دادم دیگه نگرفت می‌گرفت میبرد دو سه ساعت دیگه میداد منم میگفتم عیب ندارع حتما لازمش یا میگفتم بزار بفهمه چیزی نیس خیالش راحت شه حرص می‌خوردم دعوا میکردم ولی الان میفهمم همش بخاطر خودم بود کتک اینا هم دعوا داشتیم منم میزدم اونم میزد مث همه خواهر برادر ها بعد بابام میومد دعواش میکرد یادش بخیر بعضی وقتا دلم برا اون سن و سالم تنگ میشه اگه واقعا را نداری سر و گوشت نمی‌جنبه اعتماد شو بدست بیار بخدا فقط میخواد خیالش راحت سه من داداشم می‌گرفت گوشی مو بازی میکرد فقط ی ساعت دستش بود منم خیالم راحت بود هیچ گافی ندارم توش کم کم از سرش افتاد 

دلم میسوزه!!

هم برای شما و هم برای همه کسایی که فکر میکنن ساده‌ترین حقوق انسانیشونو، اولیه‌ترین و بدیهی‌ترین حقوق انسانیشونو، باید با التماس و نقش بازی کردن و مثلن «سیاست» به دست بیارن، نه با شیرفهم کردن طرف مقابل!!!

خودتونو بهتره گول نزنید!! شما با پسری رو به رویید که حس پدری نداره! یه پسر معمولی توی جامعه ایرانه که حس میکنه مالک و صاحب‌اختیار تموم مونثای اطرافشه. میاد و گوشی خواهرشو چک میکنه مبادا کسی به ناموس و ملک و اموالش نزدیک شده باشه و بعدشم میره با دوس‌دختراش چت میکنه تا بخوابه!! 

تا وقتی دخترای سرزمینم یاد نگیرن که درست از حق و حد و مرزای شخصیشون دفاع کنن، و به نقش بازی کردن و گدایی واسه حقوق خودشون متوسل نشن، به هیچی نمیرسن!!

حالا استارتر عزیز، انتخاب با خودته!! اینکارارو بکن!! کاری که من بهت گفتمو هم یبار امتحان کن!!

داداشت ببینه برده سر به زیر و مطیع هستی، به کاراش بیشتر ادامه میده، بحث اصلا اعتماد نیست!! اون دخالت تو حریم تورو حق خودش میدونه چون فکر میکنه صاحب و مالک تو هست!! 

ولی وقتی ببینه بهش اجازه دخالت نمیدی، از حقوق خودت اگاهی و اگه بخواد به حقوقت تجاوز کنه، از راه قانون جوابشو میدی و برای خودش بد میشه، دست از این کاراش بر میداره!! دلیلشم ساده است!! ترس!! مغز انسان وقتی ببینه یه کار بهش اسیب میزنه، میترسه و دیگه اونکارو انجام نمیده!! وقتیم ببینه یه کار غلطو هزاربار تکرار کرده و براش عواقبی نداشته، راحت تر و بی ترس تر انجام میده. با مادر پدرت جلوی داداشت حرف بزن و با عصبانیت تمام بگو و قسم بخور یبار دیگه همچین رفتاری ببینی، به پلیس زنگ میزنی و شکایت میکنی!! یا یه بلایی سر داداشت میاری!! اگه میخوای کارای احمقانشو تکرار نکنه، باید از عاقبت کاراش بترسونیش و کاری کنی که ازت بترسه و به حریمت تجاوز نکنه. همین. باقی چیزا دیگه همونطور که گفتم، سفسطه است..