2733
2734
عنوان

همونم که گفتم شوهرم میگه نمیخوامت بیاین بگم چیشد!! 🗿

| مشاهده متن کامل بحث + 18349 بازدید | 116 پست
تو رو خدا دیرتر عروسی بگیر راضی شو تو زیر زمین باشی ولی اصلا برا یک دقیقه هم نرو با خانواده شوهر، عر ...

اره عزیزم منم دارم همین کارون میکنم تا خونه نکیره عروسی بی عروسی 🤧

قربان وجودت که وجودم ز وجودت شده موجود 😍💞


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای تازه این تاپیکتو دیدم چه خوب شد خداروشکر😍🤩


یه نصیحت از من بشنو 

زیاد درباره ی پدرو مادرش باهاش حرف نزن 

مشکلات کوچیک اگه داری با خانوادش بنظرم بهش نگو 

چون هیچکی تو دنیا پدرو مادر به چشمش بد نمیاد


الان خود ما اگه بیان راجب پدرو مادرمون بد بگن کنارشون میزاریم؟؟؟


پس ول کن اصن دربارشون حرف نزن انگار کا نیستن

دیگه هی به شوهرت نگو آی مامانت اونطوری گفت اون رفتارو کرد 

اگه نگی خودش میبینه 

برعکس بزار مامانش هی پیشش شکایت تورو کنه اونطوری خود بخود به سمت تو کشیده میسه

به امید روزای خوب😍❤🧡💛💚💙💜
2728
اره همه حرفایی که زدین درست اما من از شوهرم مطمنم میدونم ادم بدی نیس اولا سر من یبار مامانشم زد ولی ...

کسی ک مادرشو بزنه ب زنش ارزش قائل میشه عایا؟؟؟؟

Տℰℒℰℕᗅشد،شد...نشد نشد نداریم باید بِشُدونیمش  😆 باید کسایی که بهت آسیب میزنن و حال دلتو بد میکن از زندگیت حذف کنی،تو میتونی فقط کافیه که بخوای  🖤غمگین تر از آنم که بگویم چرا...❤️‍🩹ما را جز کمی آرامش طلبی نیست ز دنیا ...٫:

الهی...راستش زندگیت خیلی شبیه زندگی منه ولی البته تمام این اتفاقا برا مادرم افتاده و وقتی من بدنیا امدم تا هشت سالگیم هنوز خونه ی مادربزرگم زندگی میکردیم🙂🙂مادربزرگم یه زن سلیطه و دزدیه که دقیقا مث مادرشوهر شماست و مادر من هم دقیقا مثل شما وظیفه داشت کل کارهای خونه رو انجام بده ،ناهار شام عصرونه ،تازه شب ها هم بچه های عمم و زنعموم میومدن خونه مادربزرگم و مادر بزرگم میگفت که خودش با خستگی از سرکار اومده و شام درست کرده درصورتی که مامانم شام درست کرده بود.تازه پدرم یه مادربزرگ خیلییی پیری داشت که نمیتونست خودشو جمع کنه و یکی باید ازش مراقبت میکرد خلاصه همه گفتن این پیرزن باید بیاد خونه مادربزرگم تا مادرم ازش مراقبت کنه،وقتی هم که یکی پرسید چرا مادر من،مادربزرگم میگف چون مادرم مادر و پدر نداره(مادرم بچه ی طلاقه).اینا اون پیرزنو اوردن خونه ما و مادرم ازش مراقبت میکرد و اصلا وقت مراقبت از من که بچشم رو نداشت و برا همین همیشه پای من یا پایه ی روروعکمو میبست به لوله گاز و خودش میرفت🙂این واقعا خیلی دردناکه که نتونی دختر ۱ سالتو بزرگ کنی.مادربزرگ من آدمیه که نه تنها مادر من براش مهم نبود،بلکه من هم میزد و خیلی اذیتم میکرد.از ۸ سالگیم به بعد پدرم شروع کرد به خونه سازی دقیقا روبروی خونه مادربزرگم،الانم که ۱۴ سالمه هنوزم جنگو دعوا داریم و البته بگم الان توی خونه خودمونیم روبروی خونه مادربزرگم .دیروز هم یه دعوای بزرگ بین مادرمو پدرمو مادربزرگم اتفاق افتاد که مادربزرگم هرچی دهنش بود به مادرم زدو همه ی حرمت هارو شکست🙂تازه من خیلی چیزا رو نگفتم مثل اینکه مادرم کلی خاستگار داشت ولی چون پدرم فامیلش بود مادرمو دادن به پدرم و پدرم شب خاستگاری به مادرم گف که من تورو دوست ندارم مادرم بزور منو فرستاد چون میگه تو بچه پولداری😂و واقعا هم پدرم هیچوقت پشم مادرمو نگرفت و هنوزم که هنوزه پشت پدر و مادرشه😂همه اینارو گفتم که تهش بگم،لطفا،ازت خواهش میکنم تا وقتی خونتون درست نشد بچه نیارین.اینطوری فقط بچتونو بدبخت میکنین.

2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز