2733
2734
عنوان

اشکام بند نمیاد

| مشاهده متن کامل بحث + 1712 بازدید | 71 پست
چی بگم خدا فقط صبرشو بهم بده. دیگه واقعا طاقت حرف شنیدن ندارم. تازه برم خونه میخان بیان پیشم. نمیدون ...


به شوهرت بگو هیچکسو نمیخوام ببینم. شوهرت خودت بهشون میگه که نیان

 اصلا نزار کسی بیاد بیشتر اعصابت بهم میریزه

عزیزم منم سه ماه پیش تو ۲۵ هفته پسرمو از دست دادم سخت نیس وحشتناکه وحشتناک ولی یه چیزی رو بگم گذر ...

ان شاءالله که به زودی باردار میشی. دلم که خون ولی چاره نیس 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ای خداااا. اخه براچی. خدا براهیچکس نخواد.  خدا دلتو اروم کنه عزیزم. انشالله به سلامت بچتو بغل ...

حکمت بود   قسمتم نبود بچم پیشم باشه خیلی ممنونم خیلی برا این دعاهاتون محتاجم بخدا  یه دنیا ممنونم خواهری

محمدم  زیر خاکی ومن   بیقرار توام پسر گلم فدات شم   
2728
😭😭

یه روزهای شناسنامشو میگیرم تو خونه  تنها  گریه میکنم با خدا حرف میزنم   ولی فایده نداره برو  به خودت برس.  خال دلتو خوب کن حتما خدا بهترینش بت میده گلم

محمدم  زیر خاکی ومن   بیقرار توام پسر گلم فدات شم   
2738

خدا به دلت صبر بده حق داری والا

دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر  اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹

                                                

        چندماه بعد از سقط دومم با خدا دعوا کردم. تو خونه تنها بودم انقد گریه کردم و به خدا دری وری گفتم بعدم گوشیمو کوبیدم تو دیوار خورد شد. حتی نماز میخوندم و گریه میکردم میگفتم خدایا من با تو قهرم فقط برا وظیفه نماز میخونم به خاطر تو نیست.

ماه بعدش حامله شدم. طبق دو سقط قبلی باید هر ۲۴ ساعت ازمایش میدادم ببینم رشد داره یانه. دوتا ازمایشم خوب بود. ازمایش سوم رو باید میرفتم که شوهرم شبکار بود. صبحش هرچقدر به شوهرم زنگ میزدم جواب نمیداد. من مردم و زنده شدم

 التماس خدارو کردم. گفتم خدایا غلط کردم. من بدون شوهرم بچه میخوام چیکار کنم. گفتم خدایا اول شوهرم بعد بچه. ۵ تا سوره یس نذر کردم و با گریه نشستم خوندن . مرتبم زنگ میزدم به شوهرم. پنجمین سوره یس اخرین صفحه بودم که گوشیم زنگ خورد. شوهرم گفت اومدم یکم دراز کشیدم که پاشم لباس عوض کنم بیام خونه نفهمیدم کی خوابم برد. اخه کارش خیلی بده. رو سر ۴۰ . ۵۰ متری جرثقیل کار میکنه

خلاصه سجده شکر گذاشتم و عصرش رفتم جواب ازمایشنو گرفتم دیدم بچه رشد نداشته و باز باید امپول میزدم سقط بشه . شوهرم منتظر بود مث اون دو دفه من بزنم به گریه.‌ولی من خیلی خونسرد گفتم خدایا شکرت. شوهرم تعحب کرد . جریان رو براش گفتم و دیگه خودمو سپردم به خدا و اونم برام خدایی کرد. 

انشالله بزرگیشو به تو هم نشون میده

ن عزیزم باردار نیستم 😔  دلیلای زیادی داره مشکل ژنتیک انعقادی خداروشکر من هیچکدومو نداشتم ولی ...

عزیززم خدا بزرگه. باور کن هر کس به نوعی درگیره من رفتم دکتر گفت اگه بعد سه ماه بچه دار نشدی بیا دارو درمانی و ازمایش.. من خیلیی ناراحت شدم چون سنم بالاست اینو گفته همین شده منبع استرسم... توکل به خدا

خدا جونم دامن تمام منتظرا رو سبز کن... الهی آمین🌹نمیدونم چرا بیشتر اونایی که تحصیلات ندارن دارن خودشونو میکشن که ثابت کنن شعور ربطی به تحصیلات نداره...البته نه اینکه خودم اعتقاد داشته باشم این دوتا به بهم ربط داره ولی اون همه اصرار دلیلش از شعور نداشتنم بدتره...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز