شایدم چیزی نیست شوهر منم حساس بود نسبت ب گوشیش بعدا سر ی ماجراهایی فهمیدم خانوادش پشت سر من چرت و پرت گفتن و باهم تو پیام بحث کردن. نمیخواسته من اونا رو ببینم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببیک من خودم کسایی و دیدم ک تو بچگی گوشیشون چک میشده بعد استرس میگیرن الانم ولی همسرم منم اوا ...
اون گوشیشو میده فقط در صورتی که پیشمه میخواد بره دستشویی هم میبره اینا منو به شک میندازه وگرنه شوهر من اصلا کوچیک بود گوشی نداشته چند سالم رفیق بودیم تازه عقد کردیم اصلا مدل گوشی و این چیزا هم براش مهم نیس همچین آدمیه
شایدم چیزی نیست شوهر منم حساس بود نسبت ب گوشیش بعدا سر ی ماجراهایی فهمیدم خانوادش پشت سر من چر ...
نمیدونم ولا ولی دیشب دیدم میخواست بره برام کادو بخره سوپرایزم کنه سفارش داده بود گفت چرا دیدی سوپرایزت خراب شد گفتم نکنه برا این باشه استرس میگیره بعد هرجی فکر کردم دیدم متطقی نیست یکبار به خاطر کادو بقیه چی
من یه بار یه اقای غریبه که میخواستم ازش مشاوره تحصیلی بگیرم در اینستاگرام نام کاربریشو زدم و رمزشو از طریق بازی با اعداد و اسمش و یکسری شماره ها اینقدر زدم تااینکه یکیش درست درومد و پیجش باز شد چون پریوایت بود برا کسی باز نمیکرد حس عجیبی بود همه دایرکتشو دیدم با دخترا حرف میزد و دختر باز بود خب دستش رو شد و فهمیدم کیه دیگه هم ازش مشاوره نگرفتم