2737
2734
عنوان

حرفایی که تو گوشمون خوندن همه دروغه

| مشاهده متن کامل بحث + 392 بازدید | 38 پست
خب منی که پدرم پول نداشت منو بفرسته اون رشته ایی که مورد علاقم بود و از درس زده شدم و نمره هام دیگه ...

من هم نرفتم در رشته دلخواهم چون پدرم پول نداشت... چه کار میکردم سعی کردم جور دیگری بگذرونم و متوقف نشم. من خیلییییییی حیف شدم و پرررر از حسرت هستم ولی باز هم تلاش کردم.

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من هم نرفتم در رشته دلخواهم چون پدرم پول نداشت... چه کار میکردم سعی کردم جور دیگری بگذرونم و متوقف ن ...

بعضی وقتها از ته دلم از خدا متنفر میشم که انقدر ناعادله یکی همه چی داره اونیکی هیچی و هیچی 

2728
اگ عادله چرا یکی از اول تا اخرش بدبخته ؟؟؟ میشه بگی؟ یکیش مادربزرگم یروز خوش نداشت تو این دنیا بگو ی ...

منم زجر کشیدم از غریبه نه از پدرم.ازکسی که از خونش بودم .مادرم بیماربود تا حالش بد میشد تنها یا جلو صدنفر فرقی نداشت کتک میزد و فحشای رکیک میداد ولی ازش گله ای نداشتم چون اونم توی زندگی اذیت بود.بعدمادرم پدرم سریع ازدواج کرد نزاشت یه دل سیر عزاداری کنیم با خانمش روزگارمو سیاه کرد.میخواست شوهرم بده به یکی که بیست سال ازم بزرگتر بود و زن داشت باورت میشه طرف گفته بود اینکه خیلی بچس.ولی همیشه منتظر حکمتش بودم تااینکه خیلی خیلی اتفاقی باهمسرم آشنا شدم که همش کار خدا بود و خداروشکر الان زندگیم اروم و پراز آرامشه.من همیشه به لطف و مهربونی خدا ایمان داشتم حتی روزایی که داشتم زجر میکشیدم

من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست/من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست
2738
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز