2733
2734
عنوان

چقد بی سوادی مادر پدرامون بهمون ضربه زد هم دین هم بقیه مسایل

| مشاهده متن کامل بحث + 346 بازدید | 26 پست

نسل مادر پدرای ما که خیلی داغون بودن، فکرمیکنن فقط خودشون میفهمن، مامان منم همیشه حرفاشو با بدترین توهینها میزد، بدتر باعث میشد ادم لج کنه باهاش،مثلا ماه رمضونا به ما میگفت شماها مثل الاغهای توی طویله هستید که فقط دهنشونو بستن چیزی نمیخورن😑 متنفرم از نسل دهه سی و چهل

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

معمولادیوارماماناتوهمه ی مسائل کوتاهه حالااگه موفق بشیم وبه جایی برسیم یه باربرنمیگردیم بگیم این اخل ...

شما از کجا میدونی نمیگیم ؟ 

من درس خوندن بودنمو مدبونسم اما تو این تاپیک نباید حتما ذکر بشه

2728
احتمالا شما هم مثل مادر من باشی چون خندیدی لطفا درس بگیر از داستان من 😊

نه اصلا مامان خودم اینجوری هست البته نه به این شدت

«وقتی بچه هستی، مدام از تو می‌پرسند: «حالا فرض کنیم همه‌ی مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ می‌شی ماجرا فرق می‌کنه. آدم‌ها بهت می‌گن: آهای. همه دارن می‌پرن تو چاه. تو چرا نمی‌پری؟!
این دیگه خیلی سمه

مامان من خیلی خیلی سمی هست، تازه این حرف خوبه اش بود، انقد توهین میکرد به ما، حتی توی جمع

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
شما از کجا میدونی نمیگیم ؟  من درس خوندن بودنمو مدبونسم اما تو این تاپیک نباید حتما ذکر بشه

مدیونشی ولی حرفی ازش نزدی درموردش تاپیک نزدی خداروبخاطرداشتنش شکرنکردی متاسفانه ماهافقط جنبه های منفی رومتذکرمیشیم حالاشمابادوتاجمله اشتباه مادرت بی نماز شدی میگی ازبی تدبیری مادرته درسته که تربیت خیلی مهمه ولی دلیل نمیشه چپ وراست کوتاهیامونوگردن پدرمادربندازیم 

پدر و مادر من آدمهای تحصیلکرده ای هستند..پدر من دنیارو دیده و به چندین زبان مسلط .. با اینهمه به شدت مخالف تحصیل من در رشته ی سینما بودند.. فکرش رو بکن من تمام دوران دانسجوییم بهشون گفته بودم روانشناسی میخونم😅.. در صورتیکه یه رشته ی تاپ در یه دانشگاه خوب درس می‌خوندم.. تئاتر و کار فرم اجرا رفتم..تالار وحدت که اصلاً موقعیت کمی نیست..اما نگفتم .. تا اینکه پوستر یکی از تئاترهامون رو از بالای کمد بابام پیدا کرد🙃عکس من وسط پوستر ..بعدها به طور اتفاقی دیدم عکس پوستر رو توی لپ تاپشون .. بعدها هم اسمم رو در تیتراژ فیلمها..اقوام و دوستان زنگ میزدند و براشون جذاب بود..پدر آروم آروم شد مشوق من ..از پروژه های جدید سؤال می‌کنه..از زمان اکران و خیلی چیزهای دیگه.. به گذشته که نگاه میکنم حداقل ۱۰سال از عمرم تلف شده ..(به دلیل مخالفت خانواده ازدواج کردم ..جدا شدم ..بعد درس خوندم..) پدرم رو سرزنش نمیکنم ..عقایدی داشتند که از عدم آگاهیشون بود ..اما خوب این وسط سالهایی بر من گذشته که جبران شدنی نیست💮 

2740
بنظرم بجای استارترشمابایدتاپیک میزدی صاحب حق هم هستی😂

من اگه تاپیک بزنم همه توف و لعنت میکنن مادرمو، حوصله تکرار خاطراتو ندارم، ولی واقعا چیزی تو زندگیم نیست که بگم مدیون مادرمم، حتی پول شیری که بهم داده رو گرفته ازم، هیچ دینی وجود نداره، شاید یه روز که مُرد براش یه تاپیک زدم

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒

بعضی از والدین بلد نیستن چه جوری بچه هاشون رو به نماز و روزه،... تشویق کنن. و بعضی اوقات با کاری که انجام میدن مثل مادر شما اثر معکوس داره. الان که نماز میخونید از خدا آرامش بخواهید و سعی کنید با مادرتون راجب این مسایل صحبت نکنید .

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز