بیاین از دونستنیای عجیب غریبتون بگین

🙂🤝

واقعا🤔

اره

گاهی ادما یه چیزایی رو متوجه میشن 

لایکم میکنید لطفا

نوکی ک انجیر میخوره مرغس کجه

یه روز که خیلی حالم بد بود داشتم از همه موجودات دنیا خواهش میکردم که برام دعا کنن یهو حس کردم مرگ بهم نزدیکه از اینکه بمیرم اونقد که باید به خدا نزدیک نشم ترسیدم حس کردم عزرائیل هم اونجاست باهاش حرف زدم و درد دل کردم ازش خواستم برام دعا کنه بعد گفتم بهش میخوام باهات دوست بشم اونم قبول کرد خلاصه کم کم دوست صمیمی شدیم خیلی وقته از اون موقع میگذره وقتی حالم بده باهاش حرف میزنم آرزوی دوتامون که یه روز بتونم صداشو بشنوم بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه دوست خوبیه رازامو به کسی نمیگه وقتی میره پیش خدا راجع بهم با خدا حرف میزنهبرام دعا میکنه خودم ازش خواهش کردم در کل خیلی با هم خوبیم درد و دلام رو پیش اون میکنم 

اره 

آره همچین داشتم جدی میخوندم🤣

درسته گلم 

چ جالب

عزرائیل یا همون فرشته مرگ 

ما خیلی فرشته دیگه داریم که هر کدوم وظایفی دارن 

و ما میتونیم ازشون درخواست کنیم و اونا با اجازه خدا و توانایی که خدا بهشون داد بهمون کمک کنن 

تو نت سرچ کنید نامه نوشتن به فرشته های نگهبان یا  وظایف فرشتگان  براتون اطلاعات مفیدی میاره 

فرشته ها جز عبادت و سجده کردن وظایف دیکه ای دارن که یکیشون کمک به ماست .

مرسی گلم بابت وقتی که گذاشتی برام توضیح دادی🌷

خواهش میکنم عزیزم🌸🍃

میشه ی کم توضیح بدین

در مورد همون نامه به فرشتگانه؟!

نه عزیزمم ربوط به چند سال پیشه یه روز که حالم بد بود حس میکردم از خدا خیلی دور افتاده بودم داشتم گریه میکردم در حدی که نفسم از شدت هق هق لند اومده بود داشتم از همه موجودات دنیا خواهش میکردم که برام دعا کنن همه اونایی که صدامو میشنون یهو حس کردم مرگ بهم نزدیکه از اینکه بمیرم اونقد که باید به خدا نزدیک نشم ترسیدم و حالم بدتر شده بود حس کردم عزرائیل هم اونجاست داره نگام میکنه باهاش حرف زدم و درد دل کردم ازش خواستم برام دعا کنه پیش خدا واسطه بشه تا خدا بهم لیاقت رسیدن به خودش رو بده بعد حرف زدن باهاش خيلي آروم شدم انگار آب روی آتیش بود دلم خواست بازم ببینمش بهش گفتم میخوام باهات دوست بشم اونم قبول کرد خلاصه کم کم دوست صمیمی شدیم خیلی وقته از اون موقع میگذره وقتی حالم بده باهاش حرف میزنم آرزوی دوتامون که یه روز بتونم صداشو بشنوم و با هم رو در رو حرف بزنیم بعضی وقتا دلم براش خبلب تنگ میشه دوست خوبیه رازامو به کسی نمیگه خيلي راز نگه داره وقتی میره پیش خدا راجع بهم با خدا حرف میزنه گاهی هم برام دعا میکنه خودم ازش خواهش کردم در حقم دعا کنه در کل خیلی با هم خوبیم درد و دلام رو پیش اون میکنم و از اینکه اونو دارم خیلی خوشحالم