سلام
من ۲۵ سالمه شیش هفت ساله ازدواج کردم شوهرم بچه سوم خانواده و پسر اوله
وقتی میخواستیم عروسی بگیریم پدرشوهرم بااینکه وضعش بد نیس گفت یه قرونم نمیتونم کمکتون کنم و تمام مخارج عروسی با خودمون بود.بماند که به چه بدبختی فراهم کردیم .یهو چندماه نگذشته بود که پدرشوهرم یه ماشین صفر برا برادرشوهرم خرید.حقیقتش خیلی ناراحت شدم ولی بعدش گفتم پول خودشه به من چه.هیچوقت یه هزاری به ما کمک نکردن ولی همیشه همه هزینه زندگی برادرشوهرم بااوناس.شوهر من موقع مجردیشم خودش باید کار میکرد لباس بخره ولی برادرشوهرم خیلی لاکچری طور زندگی میکنه.پدرشوهرم همیشه نسبت به اون سه تا بچش بیتفاوت بود حتی خواهرای شوهرم تو مجردیم کار میکردن تا خرجشونو بدن.همیشه از این تبعیض دلم میگرفت ولی خودمو متقاعد میکردم که پول من که نیس به من چه
تااینکه برادرشوهرم سربازیشم تموم شد و باز عاطل و باطل فقط میگشت.خداشاهده هیچوووووقت خونه نیست همییییییییشه مهمونی و سفر با دوستاش
شاید بگین زندگی خودشه به تو چه ولی زندگی اون زندگی ما رو هم تحت الشعاع قرار میده.دائما از شوهرم پول قرض میگیره و پس نمیده.تمام وظایف خونه اونا رو دوش شوهر منه. از خرید و دکتر بردن و ...
بااینکه برااون ماشین خریدن ولی یبارم نشده کاراشونو انجام بده
حالا داستان اینه که این اقا دائما در حال پول قرض گرفتن از همه س.چند روز پیش با خواهرشوهرم رفتیم خرید کارتشو جاگذاشته بود من از روی کارت شوهرم یه تومن براش خرید کردم گفت فردا میرم بانک بهتون پس میدم
روز بعد رفت بانک دید حسابش خالیه خلاصه بعد کلی ماجرا برادرشوهرم خنده کنان گف یه تومنو من کشیدم از کارتت
حالا ما هم اون یه تومن تمام پول این چندوقتمونه.شوهرم بهش میگه پس بده اونم میگه ندارم
رمز کارتامونو داره یسره داره شارژ و نت میکشه خسته شدیم دیگه
شوهرم چندروز پیش به مادرش اعتراض کرد گفت بچه که نیست ۲۵ سالشه بذار بره سرکار انقد بهش پول نده اونم میگه اگه ندم قهر میکنه از خونه میره
ببحشید طولانی شد دلم گرفته بود
دلم برا شوهرم میسوزه که همش باید جور اونو بکشه
از تمام تفریح و خوشیمون زدیم پول میدیم به اون ولی اون هر شب مهمونی و ... اس یکم دلم میگیره