من دلم گرفته، جز خدا و شوهرم حرفم رونمیتونم جایی بگم، از درد دل بدم میاد
برای دو تا داداشام رفتن خواستگاری هیییییچ کدوم من رو آدم حساب نکردن و نکفتن بیا،
داداشم از مادر که اصلأ نمیگن من خواهرشونم مادرم نمیزاره،
داداش از پدرم هم خوب زن بابا نمیزاره و البته خود بابای بی غیرتم
, این سرنوشت بچه طلاقه، گیر میکنی وسط هیچ کی زیر بار مسیولیت نمیره