بستگی بہ خودت وعقایدشوھرت دارہ
بالاخره اون پسر هم تو اون خونواده بزرگ شده و احتمالش زیاده مشکل داشته باشین. مگر اینکه خودت بتونی شرایطشو قبول کنی
ما و همسر برادرم همینجوریم
نه ما ونه برادرم کاریش نداریم مدل مجردیش میگرده
ببین چقدر حرف خانواده ش برو داره پیش همسرت. من اینکارو کردم ولی با این اطمینان که کسی اجازه اظهارنظر نداره در مورد زندگی شخصی ما. اگه پسر وابسته و اهل خاله بازیه اصلا کار درستی نیست.
پسره دو شب قبل عروسی ارکستر اورد باغ همراه با دوستاش و فامیلای عروس تا صبح خلاصه برنامه بود دو شب بعدش مادر پسره یه قیافه ای گرفته بود🤣🤣🤣
ددباره ارنباطشونم خانواده پسره خیلی خیلی خشکن مادر پسره خیلی عبوسه یه لبخندم نمیزنه😐دختره هم زیاد باهاشون نمیپره
عروسی دختر عموی منم اینجوری بود، عروس و داماد روزه بودن گفتن تا افطار نکنن نمیان، وسط تابستون اذانم ساعت 9، بعد گفتن نماز بخونن بیان، تا اومدن شد 9 و نیم بعد هم شام و تمام بدون موسیقی و حتی مولودی
ولی من یه دخترعمو دیگه دارم خیلی خیلی شیطونه، با خودش کاغذ و خودکار آورده بود دور میز همه اسم فامیل بازی میکردیم، یعنی اینقدر خندیدیم و خوش گذشت که حد نداره، فقط عروس و داماد که اومد خراب شد مجلس 😂
خب ببین قطعا تو چنین شرایطی مشکل بوجود میاد.من و همسرم دوست بودیم و با اگاهیه کامل نسبت به این موضوع جلو رفتیم.خانوادم بدلیل خیلییییی مذهبی بودن خانوادش کاملا مخالف بودن(در حدی مذهبی هستن که اگر جاری هام بخان برن بیرون حتما باید صورتاشونو با دستمال مرطوب پاک کنن)
اما همسرم کلا تو یه دنیای دیگه بود.به هیچ وجه اهل قلیون و مشروب و اینا نیست ولی کلا به روسری و چادر و مانتو اعتقادی نداره.
همسرم سنش خیلیییی کم بود اما خب تو جلسه اخره خواستگاری وقتی مادرهمسرم گفتن باید الهام حتما وقتی سمت ما میاد چادر سرش کنه،همسرم بلافاصله گفتن شما مادری احترامت واجب اما من به هیچ عنوان اجازه نمیدم تو این چیزا دخالت کنین.و همونجا بود که خانوادمم راضی شدن و مطمعن شدن ادم مستقلی هست.
