هربار تو پریودی مفنامیک اسید بخورم، ضرر داره؟ صفحه 2

golehasrat

مدیر استارتر

عضویت: 1398/04/13

تعداد پست: 2612

عزیزم مامان من هم خییلی درد و خونریزی شدید داشت و آندومتریوز هم داشت و بزرگ شده بود . بعدها دکتر بهش ...

مرسی عزیزم گفتی🌹

انشالله همیشه سایه مامانتون سالم و سلامت بالا سرتون باشه❤️

در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست اگر هم مرد زندانبان بخواهد دگر از بهر پروازم نفس نیست

1399/04/17

|

14:08

1 نفر لایک کرده اند ...

افراهین

عضویت: 1398/08/22

تعداد پست: 3799

مرسی عزیزم گفتی🌹 انشالله همیشه سایه مامانتون سالم و سلامت بالا سرتون باشه❤️

ممنونم . برام دعا کن .

1399/04/17

|

14:09

1 نفر لایک کرده اند ...

پسکو

عضویت: 1396/11/03

تعداد پست: 1895

من فکر میکنم لازمه این خونا از بدن دفع شه و میترسم مفنامیک با کم کردن حجمش، بعدها به بدنم یه ضرری بد ...

من فیبرم دارم و این حجم از خونریزی باعث کم خونی میشد برا همین این کپسول تجویز کرده اگه واقعا حجم خونریزیت از حد طبیعی بیشتره میتونی استفاده کنی

اگرپیوسته بگی اتفاق بدی خواهد افتاد شانس پیشگو شدن رو پیدا میکنی

1399/04/17

|

14:09

1 نفر لایک کرده اند ...

elmiraaaa

عضویت: 1398/03/30

تعداد پست: 5621

عزیزم من دردای وحشتناک داشتم و خدا خیرش بده یه دکتر بهم ۳،۴ روز قبل قاعدگی روزی ۱ دونه مفنامیک بخور چندساله دارم میخورم

ضرر داشت که دکتر تجویز نمیکرد

خدایا شکرت

1399/04/17

|

14:09

1 نفر لایک کرده اند ...

faryasi

عضویت: 1398/09/02

تعداد پست: 3961

فقط روز اول یا کل دوره؟

روزه اول و دوم

💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم

1399/04/17

|

14:11

1 نفر لایک کرده اند ...