کیا از ازدواجشون پشیمون میشن گهکاهی

ارع واقعا اون. کجا حامله شدم9مااااه شوق باشه اون کجا اصن انگار ن انگار

چه قشنگ از خودتون فتوا صادر ميكنيد مثل كسي كه قتل عمد انجام بده و بگه ديه ميدم  مطمئن باشيد اگر حرف شما كمي هم در انداختن بچه اثر داشته باشه شما هم شريك جرم حساب ميشيد و انقدر از خودتون و چيزي كه نمي دونيد فتوا صادر نكنيد معلومه كه بچه دار شدن بايد لا رضايت دو طرف باشه ولي در صورتي كه ناخواسته باردار بشن اينجا داريد حكم خدا و قران رو ميبريد زير سؤال و فتوا صادر ميكنيد مثل ناخون كاشتن ميگن وضو جبيره و نماز ميخونن انگار مجبورن ناخون بكارن  همه عالم ميشن و فتوا صادر ميكنن من خواهرانه بهشون گفتم وگر نه سودي براي من نداره 

من

از اول هی میگفتم ب مرور عاشقش میشم عاشقش میشم ولی نشد....

تو ازدواجم پدرمو مقصر میدونم

وقتی فکر میکنم ب قبل ازدواجم میبینم داغون شدم از لحاظ روحی و روانی😔

اينجا نظر شما مهم نيست اگر مسلمونيد و اعتقاد به خدا و قران داريد كه حرف شما حساب نميشه اگر هم اعتقادي به قران نداريد كه هيچي من حرفم با كسيه كه مسلمونه و به خدا و قران اعتقاد داره 

اره منم پشیمونم دلمون با همدیگه نیست تو روی همدیگه گفتیم همو نمیخواستیم و قبلا یکی دیگه رو میخواستیم

مث من بابام ی کاری کرد به اونی که خواستم نرسیدم الان زن کسی ام که نه اون منو میخواد نه من اونو

کاش اگه قرار به بدبخت شدنم بود لااقل با کسی که دوسش داشتم بدبخت میشدم 

جالبه من تو ۲۵ سالگی عقد کردم ولی یه هفته بعدش این فکر افتاده بود تو سرم نکنه زوده! حتی یه بار تو ذهنم گفتم اصلا چرا ازدواج کردم؟! بعدها که فکر کردم دیدم ترس از مسئولیت بود. 

من ک از نرس بابام جرئت عاشق شدن نداشتم و الان تو حسرت تجربه کردن این حسم

شوهرمم هرچقد ادم خوبی باشه من چون نمیتونم عاشقش باشم خوشبختیو نمیبینم

۲۴

من ازش نمی ترسم فقط کاری میکنه که آدم چشم و گوشش بسته میشه و هر کار ک دلش بخواد انجام بده 

واس داداشم اینجوری نبود ولی دهن منو سرویس کرد

دلم باهاش صاف نمیشه هیچوقت

ببین عزیزم نباید خودتو اذیت کنی.

الآن تو قرنطینه آدم بیکاره فکر و خیال میکنه. 

من نامزدم نظامیه و خب یذره جدی و مقرراتیه. چون کارش هم خوبه بعضی اوقات که باهم بیرون میریم یهو بهش زنگ میزنن و باید بره، من فکر میکردم چون به من بی توجهه این کار رو میکنه اما نه. 

هیچ چیز رو فقط از دید خودت نگاه نکن

استارتر هیچ وقت به این فکر کردی که از چه راهی شرایط رو بهتر کنی؟

هر آدمی یه سری ایراد داره یه سری مزیت

مثلا شکل لباس پوشیدن میتونید باهم خرید کنین. بهش بگو یه بار به خاطر دل من اینطور بپوش.

یا کلا چیزایی که باعث میشه به زندگیت دلگرم نباشی چیاست؟ به نظرم برای خودت بنویس، و در مقابل کل خوبیاشو بنویس. چیزایی که ازش توقع داری هم بنویس

باور کن تا حد زیادی حل میشه

حرف دوستمونو قبول دارم که گفت مثل پسربچه هستن. 

من که شدیدآ پشیمونم