ببین یچی بگم
اون کیه که خرابت کنه
فقط خدا
یه حرفیم زد توهم هرچی ازش میدونی بگو
بخداجای من بودی دیگ بدترازین ردمیدادی جلوی روی من زیرابم ومیزد همونجاهرچی ازخلافاش میدونستم گفتم واخراجش کردن بعدازمدتی
بهش گفتم بادم شیربازی نکن من کسی بالاتراعالم خلقت خدارودارم همیشه زیرابم ومیزد پیش سردفترم تحقیرمیکردهی سکوت کردم و...اخرش بعدازیکی دوهفته گفتم من باخدامعامله کردم توامثال توکی باشن
بهم نیش خندمیزد عذابم میداد ولی هیچوقت ناامیدنشدم وجنگیدم اخرشم اخراج شد ناراحت سدم ولی واقعاحقش بود خیلی اذیتم کرد