لطفا سرزنشم نکنید دست خودم که نیست😥

میفهمم چی میگی

چاره ای نداری غیرکارهایی ک کردی

ولی آخرش به این فکر کن بالا بده پایین بیاد تو مامانشی

نه راستش منم باشم خوشم نمیاد،

حالاچی همه مادرشوهر دوست شدن....باهم نشستن حس مالکیت بیشتر میکنه من کاملا درکت میکنم.

اسمون به زمین بیاد تو مادرش هستی و مادرش میمونی یهو مادربزرگ نمیاد جایگاه مادری تورو تصاحب کنه که این کارا چیه خیلی حسودی به خودت بیشتر از همه لطمه میزنی با اینکار رو خودت و رفتارات کار کن 

وای چقدر خودخواه 

متاسفم 

اونم انسانه مادره 

میدونی نوه چقدر شیرینه 

گناه میکنی بخدا

شایدواقعا مهربونه آدم فهمیده ای مه به حرفشن 

البته به نظرمن شماخیلی حساس هستید چون بچه شمابزرگ میشن گاهی برای یک دوست یایک خرید به سمت دیگه میرن

نه ربطی نداره، من خیلی مادر همسرم رو دوست ندارم و خیلیم ازش دلخورم، اما به نظرم حق بچه هامه که مادربزرگشون بهشون محبت کنه 

من درکت میکنم البته بچه ندارم 

ولی مادرشوهرم خیلی بچه هاشو به خودش وابسته کرده و بزرگترین لطمه ها رو به زندگبمون زد 

اینجور آدما ظاهرا خیلی خوبن ولی واقعا اینطور نیستن 

من کلا خودنو ازشون جدا کردم

یاد ی حرفی افتادم دلم میخواد دوباره گریه کنم

۳سال پیش ک دخترم ۲سالش بود و شیر میخورد هنوز

من به مادر شوهرم گفتم دخترم به شیرم خیلی وابستش

تا شیر نخوره نمیخوابه 

ظهر شد گذاشت رو پاش انقدر تکون داد بچه با گریه خوابید

۲هفته بعد با شوهرم و اون بحثم شد

جلو شوهرم گفت دیدی ک بچه به من وابستس و چ راحت بغلم نمیخوابه 

غصه بچه نخور ردش کن بده مهریه هم میدیم

کثافت

ولی خداروشکر شوهرم عاقله

حساس شدی گلم...

اینکه بهش بچسبه طبیعیه..رفت و آمدت نرمال باشه وابستگی هم نرماله

وایییی...عجب..مادره یا دشمن؟

میخواست من شوهرم رو از بچه نترسونم 

اتو نداشته باشم

شوهرم به خاطر بچه نازمو بکشه

شما با مادرشوهرتون تو یک ساختمان هستی؟

وقتی باهم تو یک ساختمان باشی خیلی فرق میکنه..اسایش نداری..مادرشوهر من دایم خونه ما بود ما اسایش نداشتیم.من خسته بیخوابی داشتم باید از ایشون پذیرایی میکردم وقتی می اومد میخپاست به بچه سه ماهه انگور بده  هندوآنه بده میخاستم خودمو خفه کنم.😭

یا میخاست بغلش کنه ببرش بیرون.خودش کمر درد پا درد.