تعجب کردم چون مادر شوهرم خیلی خوبه کلا ادم خوبیه اهل اینجور حرفا نبود.. موندم به خاطر اینکه نرفتم باهاشون اینحوری گوش شوهرمو پر کرد؟؟؟!!!! به شوهرم میگه یکم عرور مردونگی داشته باش منظورش اینکه که شوهرم بگه خونرو مرتب کن منم باید بگم سمعا و طاعتا !!!
نشون ندادم که ناراحتم فقط گفتم توقع این حرفو از خاله جون نداشتم ... واسه اینکه همیشه بهم اعتماد کنه و همه ی حرفارو بهم بگه دعوا راهدننداختم فقط یکم بحثمون شد که منم گفتم دوست ندارم اینجوری باشی که حرفی کسی روت تاثیر بزاره ...چون حس کردم از اون به بعد رفتار شوهرم باهام عوض شد ... منم موندم چیکار کنم .. چون روز بعدش مادر شوهرم زنگ زد به شوهرم گفت به عروس گلم چیزی نگیا ..حالا یه چیزی گفتم ولی قصدی نداشتم 😒
به نظرتون کاری نکنم ؟؟؟ میترسم جواب بدم شوهرم دیگه هیچی بهم نگه همه چیو مخفی کنه ... جواب هم ندم از درون حرصصصص میخورم 😬