شوهرم و مامانم اینا شب پیشم بودن با شوهرمم تا صبح چت کردیم ، صبحم مرخص شدم اومدیم خونه شوهرم ی بعبعی برام قربانی کرد و ناهار برام کباب برگ درست کرد اونم آبدار بعد اومدیم تو اتاق کلی از نی نی عکس گرفتم بعد نی نی رو دادم دست مامانم و عمم اینا
دیگه با شوهرم استراحت کردیم تا شب الان داغ فانتزی کردم😆