کیا دورتون بودن؟
شما چجوری بودید؟
زندگیتون بعد از بچه دارشدن چه طور شد
شوهرتون علاقش کم شد؟
هنوز تجربه نکردم
افتضاح
با یه عالمه افسردگی میگذشت
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
لایک کنید بخونم
اولین شب زیاد خوب نیست تو بیمارستان میگذره
افتضاح بود. واسه من که زندگی مون رنگ بهتری گرفت از هم لحاظ
من و مامانم و همسرم بودیم با نینی
من کسی ندارم
خواتوادمون خلوت و کوچیکه
فکر کنم حس خوبی باشه..
اومدم ببینم چجوری بوده
لایکم کنین
من تا یه ماه دیگه مادر میشم و شدیدا اهل سکوت و تنهایی و آرامش خونم هستم
از حالا درد افتاده به جونم که نذارن با بچم و شوهرم تنها باشم
اولین شب که تو بیمارستان بودم و خوابیدم ، چون شیر خودمم نمیدادم کلا بیدار نشدم تا صبح ، مامانم و شوهرم پیشم موندن
يكي يكي بگم
رويايي بود
باورم نميشد اين از من ساخته شده
شوهرم مدل محبت و رفتارش پدرانه تر شد
دوستم سر دخترم كنارم بود بعدشم شوهرم بعدم ك مامانم اومد خونه
برا پسرم مامانم اومد
چون شهر جدا از مادرم هستم
واقعا خوب زندگي با بچه
سخت و كحدود ولي شيرين و دلچسب
همه خانواده م بودن...شیر نداشتم بچه م گریه میکرد شدید...شب بارونی وسرد الهی بمیرم شوهرم چهار صبح رفت از داروخانه شبانه روزی شیرخشک واسش خرید....یادش بخییررررررر
دررررررد
دررررررد
دررررررد
شب اول که تو بیمارستان بودمو تا صبح تماشاش کردم
فرداشم که تولد باباش بود
جشن اون بود
ولی حالم خیلی بد بود دلم میخواست فقط همه برن
افتصاح بوووود حالم بد بود بچه ام گریه میکرد .به عالمه آدم بابچه های شلوغشون ریخته بودن تو خونمون.اه یادم افتاد اعصابم خورد شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
