کارای خونه که اصلاتمام شدنی نیست😭😭

البالوترش

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

ببین یکم بیخیال شو لطفاً من ک اصلاً اینجوری از خودم‌کار نمیکشم چون بعدش دارم از کمردرد بنالم هیچکسم ...

نه بخداولی من دیگه اینطورم بخداشباهم نمیخوابم شوهرم نصفه شب می یادازسرکاربایدبراش شام بزارم بعدشام ظرف میشورم پسرم هرچنددقیقه بیدارمیشه 

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/09/14

|

22:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_فسقلی_ها

عضویت: 1398/09/09

تعداد پست: 1208

عزیزم پسره من یجوردیگس فک کنم بچه نیست اگه ببینیش باورمیکنی فقط خرابکاری دوس داره غذاشومیزارم میریزه ...

تمام بچه ها همینن بخدا اصلن وایسا یه عکس بفرستم فقط 20دقیقه خابم برد ببینی چ کرده 

1398/09/14

|

22:31

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دوستmداشتهseشدهr

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 4125

بچه نداری؟

نه گلم

1398/09/14

|

22:33

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

البالوترش

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

تمام بچه ها همینن بخدا اصلن وایسا یه عکس بفرستم فقط 20دقیقه خابم برد ببینی چ کرده 

بزارمنتظرم

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/09/14

|

22:36

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_فسقلی_ها

عضویت: 1398/09/09

تعداد پست: 1208

1398/09/14

|

22:39

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

البالوترش

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

خخخخحح عزیزم چکارکرده این بخدامنم عین اینه 

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/09/14

|

22:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

_khorshid_mah_setare

عضویت: 1398/01/31

تعداد پست: 1063

نه بخداولی من دیگه اینطورم بخداشباهم نمیخوابم شوهرم نصفه شب می یادازسرکاربایدبراش شام بزارم بعدشام ظ ...

از سر خودت بنداز یکم برو بیرون کمتر کار کن 

1398/09/14

|

22:45

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

البالوترش

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

ولی من نمیزارم تونعمت خدااینطورکنه 

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/09/14

|

22:45

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_فسقلی_ها

عضویت: 1398/09/09

تعداد پست: 1208

خخخخحح عزیزم چکارکرده این بخدامنم عین اینه 

باورکن من عصبی نمیشم وکلی میرم باهاش بازی میکنم و جم میکنم کارامو با اون انجام میدم مثلا سالاد درس میکنم اونم قاطی هس و اخر اب میگیرم یا هرکاری 

1398/09/14

|

22:48

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_فسقلی_ها

عضویت: 1398/09/09

تعداد پست: 1208

ولی من نمیزارم تونعمت خدااینطورکنه 

منم نمیخام میگم خابم برد از خستگی اما دعوا نمیکنم یا ناراحت بشم

1398/09/14

|

22:48

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_مهربون_آینده1

عضویت: 1392/02/04

تعداد پست: 12222

استارتر جان داری به خودت سخت میگیری

هر روز هر روز جارو و گردگیری معنی نداره مثلا تو این سرما حیاط شستنت دیگه چیه

به بچه میخوای خوراکی بدی روفرشی بنداز حداقل از دفعات جارو زدن کمتر می کنه

خونه بچه داری نمیشه کامل مرتب بمونه ایده آل گرا نباش

بچه من 5 سالشه ولی هنوز خرابکاریا و کثیف کاریاش به راهه آرزومه همه جا مرتب و تمیز باشه که نیست اصلا انگار از ریخت و پاش لذت میبره

بخوایم خونه همیشه برق بزنه باید جسم و روح و روان خودمونو داغون کنیم

مگر اینکه نیروی کمکی بگیری خدمتکاری چیزی

شوهرتم زندگی تمیز میخواد کمکت کنه حداقل بچه رو بگیره

اگر نمیگیره باید بفهمه که همه جا نمیشه مرتب بمونه

1398/09/14

|

23:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب