2737
2739
عنوان

معرفی کتاب

| مشاهده متن کامل بحث + 16114 بازدید | 290 پست
درمان شوپنهاور آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس نویسنده: اروین یالوم مروری بر کتاب نویسنده در این رمان گروه درمانی را مورد بررسی قرار داده است می‌خواستم نه تنها قهرمان داستان من با مرگ خویش کنار بیاید، بلکه به مراجعان خود نیز کمک کند تا با مرگ مواجه شوند. دلیل انتخاب و معرفی موضوع مرگ در فرایند روان‌درمانی به سال‌هایی باز می‌گردد که با بیماران سرطانی درمان‌ناپذیر کار می‌کردم. بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با مرگ پژمرده نشدند، بلکه برعکس دچار تغییراتی اساسی شدند که تنها می‌توان آن را رشد شخصیت پختگی یا پیشرفت خردمندی نامید. آن‌ها در الویت‌های زندگی خود تجدیدنظر کردند، موضوعات روزمره را ناچیز می‌شمردند، از داشته‌های مهم خود، مانند کسانی که دوستشان دارند، از تغییر فصول، از شعر و موسیقی که مدت‌های مدیدی از آن‌ها غافل مانده بودند، شاکر و شادمان می‌شدند. یکی از بیمارانم می‌گفت :"سرطان، روان رنجور را شفا می‌بخشد." اما افسوس که انسان باید تا لحظات آخر زندگی، هنگامی که بدنش مورد تهاجم سرطان قرار می‌گیرد، منتظر بماند تا بیاموزد چگونه زندگی کند."
سلام به همه دوستان ممنون از تاپیک عالیتون من خیلی کتاب نویسنده خارجی نخوندم.ولی رمان کوری رو خوندم .خیلی دوست داشتم. نصف کتاب وقتی نینچه گریست رو هم خوندم. اگه میشه چند تا کتاب بهم معرفی کنید. کتاب چشمهایش از بزرگ علوی؟؟ رمئو و ژولیت؟؟؟ یا کتابی که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتین
ﺧــــﺪﺍﯾـــﺎ... ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﮐﻪ . ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﻣﭽﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺁﻧﮑﻪ... ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

مینو جان لطفا بیا تو کلوب کافه کتاب تا بیشتر درباره کتاب ها صحبت کنیم اینجا فقط معرفی می کنیم تو کلوب درباره شون صحبت می کنیم..ادرس کلوب هم تو امضام هست
کافه کتابhttp://old.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=27714 معرفی کتاب http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=818361&PageNumber=1
2728
جزیره‌ی شاتر، داستان غیرفارسی-رمان دنیس لِهین مترجم: کوروش سلیم‌زاده قیمت: 260000 آپلود عکس «جزیره‌ی شاتر» یکی از مشهورترین رمان‌های «دنیس لهین» است که نشرچشمه آن را با ترجمه‌ی «کوروش سلیم‌زاده» منتشر کرده است. «جزیره‌ی شاتر» اولین کتابی است که از دنیس لِهِیْن به فارسی برگردانده شده. ما در ایران لِهِیْن را بیشتر بابت فیلم‌های «رودخانه‌ی مرموز»، کلینت ایستوود، «بچه‌ی گمشده»، بن اَفلِک و «جزیره‌ی شاتر»، مارتین اسکورسیزی می‌شناسیم که از روی رمان‌های او ساخته شده‌اند. لِهِیْن مجموعاً دوازده رمان و یک مجموعه داستان کوتاه نوشته که تقریباً تمام آن‌ها در فهرست پُرفروش‌ترین‌های مجله‌ی «نیویورک‌تایمز» قرار داشته و جوایز ادبی متعددی را برایش به ارمغان آورده‌اند. به جز این‌ها لِهِیْن فیلم‌نامه‌ی چند قسمت از سریال جذاب و دیدنی The Wire را نوشته و گاهی هم برای تفریح در نقش خودش در سریال Castel ظاهر شده. «جزیره‌ی شاتر» آن‌طور که لِهِیْن گفته حاصل علاقه‌اش به رمان‌های گوتیک، فیلم‌های رده‌ی ب و فرهنگ پالپ است. «جزیره‌ی شاتر» داستان یک شخصیت نظامی‌ است که در پی کشف و اعتراض به اسرار نظامی امریکا، به جزیره‌ای دورافتاده تبعید می‌شود.یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی این کتاب جدال میان «صدق» و «کذب» است و تفاوت‌هایی با نسخه‌ی اقتباس‌شده‌ی آن دارد. سلیم‌زاده، مترجم اثر، درباره‌ی علاقه‌اش به ترجمه‌ی رمان‌هایی که اقتباس سینمایی مشهور دارند می‌گوید: «راست‌اش دلایل متعددی دارم، اول این‌که اگر فیلمی به خوبی "جزیره‌ی شاتر" یا "رودخانه‌ی مرموز" از کار درآمده، آن هم به وسیله‌ی دوتا از بهترین کارگردان‌های معاصر، پس حتماً منابع اقتباسی آن‌ها هم ــ که هر دو از یک نویسنده هستند ــ باید چیز دندان‌گیری باشد. یعنی کتابی که ارزش دست‌کم یک سال وقت گذاشتن برای ترجمه و مخاطرات مربوط به آن را دارد. دوم این‌که کتاب‌هایی که با گوشه‌چشمی به سینما نوشته شده‌اند، مثلاً مجموعه آثار دنیس لِهِیْن، در مقایسه با آثاری که جنبه‌ی ادبی قوی‌تریدارند، مثلاً آثار "جاناتان فرنزن"، اندکی راحت‌تر به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شوند. از آن‌جایی که احترام بسیاری برای ادبیات قایل هستم، به خودم این اجازه را نمی‌دهم که به سراغ آثاری بروم که برگردان آن‌ها به زبان فارسی به دانش گسترده‌تری، هم در زبان مبدأ و هم در زبان فارسی، از آن‌چه من در اختیار دارم، نیاز دارد. ما به اندازه‌ی کافی مترجم‌هایی داریم که کارشان انتخاب شاهکارهای ادبی و به دست دادن ترجمه‌هایی غیرقابل خواندن از آن‌هاست. نمونه‌ها آن‌قدر زیاد و آشنا هستند که فکر نمی‌کنم به مثال آوردن نیازی باشد. الان به‌نظرم بازار نشر به گونه‌ای‌ است که مترجم یک اثر از نویسنده‌ی آن مهم‌تر است، به این دلیل ساده که خواندن یک کتاب متوسط با ترجمه‌ای خوب، به مراتب بهتر از خواندن کتابی خوب با ترجمه‌ای بد است.» وی درباره‌ی تفاوت‌های فیلم و رمان می‌گوید: «فیلم و رمان تفاوت عمده‌ای ندارند. به‌هرحال وقتی کتابی 450 صفحه‌ای را به فیلمی 138 دقیقه‌ای تبدیل می‌کنید، ناچار از حذف تقریباً نیمی از کتاب خواهید بود. فیلم خلاصه‌تر از کتاب است. مثلاً در فیلم چیزی از کودکی "تدی" نمی‌بینیم، درحالی‌که کتاب با کودکی تدی آغاز می‌شود. فیلم به حس‌وحال کتاب کاملاً وفادار بوده با یک تغییر در پایان. کتاب بسیار ناامیدکننده و سیاه تمام می‌شود، اما فیلم اسکورسیزی به شکل غیرمنتظره و البته زیبایی امیدوارانه‌تر تمام می‌شود. البته این امیدوارانه بودن، لزوماً چیزی از تلخی آن کم نمی‌کند.» در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «دو سال از مرگ دُلورِس می‌گذشت، بااین‌حال هنوز هم شب‌ها در خواب به سراغ تدی می‌آمد. حضورش در رویاهای تدی چنان قوی بود که گاه صبح که از خواب برمی‌خاست برای چند دقیقه فکر می‌کرد دُلورِس در آشپزخانه است و یا روی ایوان آپارتمان‌شان در باتن‌وود ایستاده و قهوه می‌خورد. این البته حقه‌ی کثیف و سنگ‌دلانه‌ای از سوی ذهنش بود، بااین‌حال تدی خیلی وقت بود که منطق وجودی آن را پذیرفته بود. بیدار شدن از خواب، هر چه باشد، شباهت گریزناپذیری به تولد دوباره دارد. شما بدون هیچ گذشته‌ای از خواب برمی‌خیزید بعد چند خمیازه و بازوبسته کردن چشم‌های‌تان، گذشته‌تان را از نو جمع می‌کنید. تکه‌های خاطرات‌تان را بُر می‌زنید و براساس تقدم و تأخر زمانی مرتب می‌کنید، تا خود را برای رودررویی با زمانِ حال آماده کنید.»
خیلی تاپیک خوبی دارین . چیزی که خیلی برام جذابترش میکنه عکسهایی که از کتاب میذارین. حس تو کتابفروش بودن به آدم دست میده. این درمان شوپنهاورو گرفتم و میخونم. من یه کتابی دارم میخونم به اسم 1Q98 که شاهکاره هاروکی موراکامیه . زبان اصلی که نه، انگلیسیشو دارم میخونم .فوق العادست و از 904 صفحه الان صفحه 460 هستم. واقعا دارم باهاش زندگی میکنم. همون سبک همیشگیه موراکامیه و مدام حوادث جالبی اتفاق میفته. به کسانیکه که دوستش دارن توصیه اش میکنم. البته ترجمه اش الان تو سه جلد اومده ولی من در عجبم که 80 -90 درصد داستان که مورد داره ،س ک س ی و ... چطور شده سه جلد کتاب.حدس میزنم خیلی تحریف شده باشه و تغییر کرده باشه.اگر میتونین فقط و فقط انگلیسی شو بخونین. من که میگم کاش ژاپنی بلد بودم. اما یه نکته فعلا کافکا در ساحل و بیشتر دوست دارم تا بعد ببینم چی میشه. موفق باشین
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز