سلام شبتون بخیر مامان من تک دختر بوده یه سرویس کامل چینی گل محمدی و ۱۲ تا بشقاب و کاسه که الان عکسشو میزارم نمیدونم اسمش چیه ست میوه خوری بلور رنگی های قدیمی از مامان بزرگم بهش رسیده بود خواهرم خوشش نمیومد میگفت صدسال سیاه نمیخوام منم هیچ وقت نگفتم میخوامشون چون میدونستم مامانم میدشون به خودم ولی مامانم امشب زنگ زد بهم گفت یه دختر یتیم همسایه مون هست قراره بعد ماه صفر عروس شه همه اینا رو دادم بهش اخه هیچی جهاز نداشت بهش میگم مامان میدونی چقد قیمتی بودن چقد من دیونه شون بود گفت والا نمیدونستم فکر نمیکردم دوسش داشته باشین اونم گناه داشته گفتم برا مادرمم فاتحه بخونه از سر شب با خودم درگیرم زنگ بزنم دختره بهش بگم پس بده خودم پول برات میفرستم سرویس جدید بگیر ولی روم نمیشه یعنی بگم بهم پسش میده اخه خیلی ناز بودن از بس قدیمی بودن من حظ میکردم نگاشون کنم البته ممکنه خیلیا خوششون نیاد ولی من عاشق ظروف قدیمی ام حالا چجوری به دختره بگم پشت سر مامانم حرف در نیارن