هرچی میشه میاد میگه ی زنگ بزن...منم یکی دوبار زدم...تاپیک قبلیام گفتم دعوام شده چنبار باهاش ..اخرین باریکیدوروز پیش ی بحث کوچیکی پیشاومده...حالا امشب اومده میگه اونم منظوری نداشته من دوس داذم همه خوش باشین تو ی زنگی بزن بهش...بعد میگه خارشوهرم گفته چرا من اش دندونی فرستادم ی تبریک نگفت برا دندون بچم😐
منم گفتم اون ب برادذ من ک عقد کرد تبربک نگفت حالا دندون مهمتره یا عقد😆خداروشکر شوهرم بودش اونم تأیید کرد حرفمو گفت اره تبریک نگفته...بعد مادرشوهرم گفت تچباید بمن میگفتی من بهش میگفتم گفتم برامن اصلا مهم نیس فقط گفتم ک یوقت اینجور چیزپیش اومد منم اینو بگم بهتون خخخخ...بعد داشتم میرفتم دست ب اب بشوهرم اشاره کردم گفتم بگو تموم کنه بحثوـــاومدم بیرون تموم کردش چرتوپرتاشو بعد ولی باز گفتش حالاباز زنگ بزن دیگه جواب دادم گفتم من زنگ نمیزنم همیشه من میزنم یبارم اون بزنه شوهرم گفتش اره مامان نمیخواد رو در رو بهترهـــ
ینیننش مارو میخواد اشتی بده اه اه
حالم بهم میخوره ازخارشوهرعقده ایم