من دوره نیست مامانم اینا حرفم زدن بعد یه اجازه ازش گرفتم که میذاری فلان کارو بکنم کلی دادو بیداد راه انداخت مگه من بهت نگفتم یه سال این شرایط و داشته باش تو بخاطر من نمیتونی تحمل کنی تو غرور داریو از این حرفا منم شدم گریه رو گریم حساسه دیگه شروع کرد معذرت خواهی و از این حرفا بهشگفتم من همیشه نمیگم خستم اما گاهی خسته میشم بهم انگیزه بده دعوام نکن چطور تو خسته میشی من باهات حرف میزنم خوب میشی تو چرا حرف نزنی حالا که دلت نمیخواد منم هی تو خودم میریزم دیگه خلاصه تا صبح برام حرف زد ساکت که شدم گریم تموم شد بعد گذاشت بخوابم
يه كم خودشيفته س اصلااااااا قبول نميكنه مقصره همش ميگه تقصير من نبود تقصير تو بود
بديهي ترين اشتباهاتش رو هم نميپذيره
مطمئنم نامه هم فايده نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
