2733
2739
عنوان

همونیم که میخواستم برم ملاقاتی دوست پسرم سابقم

| مشاهده متن کامل بحث + 1155 بازدید | 57 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نه نرفتم دیگه، اوردنش تو بخش اما نه میتونه حرف بزنه نه راه میره😔

الهی عزیزم ،،، ان شاالله کم کم سلامتیشو بدست میاره ، دکترا چی گفتن ؟؟ان شاالله گذراست این وضع؟؟؟

2728
الهی عزیزم ،،، ان شاالله کم کم سلامتیشو بدست میاره ، دکترا چی گفتن ؟؟ان شاالله گذراست این وضع؟؟؟


آره خدارو شکر خیلی بهتره، اما هنوزم خوب حرف نمیزنه، راه هم نمیره، دکترا میگن اصلا ضربه نخورده، فقط 2 تا از مهره ها کمرش مو برداشته، نمیدونم چرا راه نمیره😔

آره خدارو شکر خیلی بهتره، اما هنوزم خوب حرف نمیزنه، راه هم نمیره، دکترا میگن اصلا ضربه نخورده، فقط 2 ...

آخ الهی ،،، دکترای ایران همیشه وقتی کار از کار بگذره تشخیص میدن ، امیدوارم مشکل جدی نباشی و موقت باشه گلم ، خودتو ناراحت نکن براشون دعا کن ان شاالله بهتر میشن اما دوره ی نقاهتش احتمالا یکم طولانی باشه و صبر داشته باش

آخ الهی ،،، دکترای ایران همیشه وقتی کار از کار بگذره تشخیص میدن ، امیدوارم مشکل جدی نباشی و موقت باش ...

خیلی کلافه م،چون فعلا نمیتونم ببینمش، ملاقاتیشم نمیتونم برم، خدا کنه زودتر گوشیشو بهش بدن حداقل با خودش حرف بزنم، ان شاالله زودتر خوب بشه و بازم بخوادم😔

خیلی کلافه م،چون فعلا نمیتونم ببینمش، ملاقاتیشم نمیتونم برم، خدا کنه زودتر گوشیشو بهش بدن حداقل با خ ...

آره انتظار اینطوری سخته ، اما دقت کردی مثل یوسف و زلیخا شده داستانتون ، اول زلیخا یوسف رو سالها میخواست اما یوسف نمی دیدش ، بعدا که یوسف عاشق زلیخا شده زلیخا فقط خدارو می دید یوسف باید منتظر می موند ، الانم نوبت صبر و انتظار تو اومده گلم ، امیدوارم مایان داستانتون شیرین و قشنگ باشه بهترینا واست اتفاق بیفته 

2738
آره انتظار اینطوری سخته ، اما دقت کردی مثل یوسف و زلیخا شده داستانتون ، اول زلیخا یوسف رو سالها میخو ...


آره خودمم همش به همین فکر میکنم، اینهمه سال التماسم میکرد، بخدا واسه اینکه شمارمو بهش بدم قسمم میداد که بده من بهت پیام نمیدم فقط داشته باشمش، درسته بهش دادم اما اذیتش کردم، میدونی تقصیر خودشم بود، یه بار درست و حسابی نگفت میخوامت، همش از خاطراتو اینکه من یکیو میخوام میگفت، منم که کلا از بیخ بی محلش میکردم چون میدونستم دوست دختر داره،حالا واسه دیدنش له له میزنم، خدا نصیب هیچکس نکنه حس اینکه از دستش میدم خیلی اذیتم میکنه، حتی به این فکر کنم که بهم بگه نمیخوامت و دوست ندارمم عذابم میده، همش میگم نکنه بگه حالا که تو منو میخوای من نمیخوامت😔

هر روز بهش پیام میدم همش دایرکتشو چک میکنم ببینم خوندشون یا نه😞

آره خودمم همش به همین فکر میکنم، اینهمه سال التماسم میکرد، بخدا واسه اینکه شمارمو بهش بدم قسمم میداد ...

نگران نباش عزیزم ، اگه واقعا عاشقت باشه هیچ وقت برای رفتن بهش دیر نیست و قبولت میکنه ، 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز