وااای داغ سختترین لحظه زندگیه انگار یه تیکه از وجود آدم کنده میشه وزیر خاک میره دوسال وششماهه مادر جونمو ناگهانی از دست دادم هرشب خوابشو میبینم وهنوز مبهوتم که واقعا مادرم رفت.......
من مثله پرنده ایی شاد وسرمست در باغ زندگی مشغول پرواز بودم اما.....
بامرگ مادر عزیزم گویی محکم به صخره ایی عظیم خوردم وسقوط کردم بالهایم شکست وخونین دیگر هیچ رمقی برای پرواز نداشتن
ماهها طول کشید آرام آرام بالهای خونینم بهتر شد ومن بلز توانستم پرواز کنم اما ....
اما اینبار پروازی همراه با غم وغصه
دیگر خنده هایم از ته دل نیست ته خندهایم غمی تمام وحودم را میگیرد
من مجبور به پروازم پروازی نه با سرمستی وشادی
پروازی همراه باغمی از جنس فراق....
مادر عزیزم کاش متنی رو که واست بارها گفتمو بخونی....تا بدونی همون دختری که قدر تورو نداشت وبارها باعث رنج غصه تو شد اینک با تمام وجود قدرت را میدانم ودر حسرت اینکه چرا بیشتر باعث شادی تو نشدم میمانم
واسه تو که عزیزترینی وهمه اموات وامواتی که ذکر انها در این تاپیک شد وبرادر نوجوان استاتر صلواتی هدیه میکنم
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم