سلام..دوهفته پیش مادرم سوار تاکسی میشه ک بره جایی راننده تاکسی جوون بوده مامانم بهش گفته ک فلان جا میرم ولی اون مسیرو عوض کرده وبردتش یه کوچه خلوت مادرم ترسید شروع کرده داد زدن ک مرده میاد عقب وچاقو میزاره رو گردن مادرم بهش میگه که من راننده تاکسی نیستم من اوردمت اینجا ک سرتو ببرم شانس مادرم توهمون کوچه مدرسه ابتدایی هست ک یه دختر باباش از اون دور میان رانتده وقتی میبنه دونفر دارن میان این سمت هل میشه مادرمم تواین فاصله دراین سمتی باز میکنه وفرار میکنه سمت دختر وباباش راننده هم فرار میکنه ..من خیلی ترسیدم همش خوابای بد میبینم تنهایی نمیرم بیرون اگ خدایی نکرده اتفاقی میوفتاد واسه مادرم چه خاکی ب سرم میکردم من اخه دوسال پیش بابامو ازدست دادم بچه ها از همه چی میتزسم وحشت کردم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
[QUOTE=92435303]ماشینش چی بوده بیچاره مادرت حتما یه پیکان قرازه
عزیزم ازین به بعدفقط سوار تاکسی بشین هرچند به اونا هم نمیشه اعتماد کرد ولی بازم بهتر از شخصیه
من خودم تا جایی که بشه با اتوبوس میرم اگرم مجبور شم تاکسی زردارو سوار میشم
متاسفانه جامعه خیلی بد شده ادم باید خودش خیلی حواسش جمع باشه
تدریس زبان آلمانی با قیمت مناسب انجام میدم... واژه ی ترشیده مال دورانیه که زنها هنری بجز شوهر کردن نداشتن. برای زن توانمند امروزی، ازدواج صرفایک گزینه است، نه تنها هدف زندگی...