[QUOTE=]من چند تا پست گذاشته بودم هی لایک میخورد اعصابم خرد شده بود😂😂[/QUOTE]
خب حرفاتون جالب بود که گفتین از خنده مردیم واسه همین لایک میکردیم منم لایک کردم 😎😂😂
هیچی پسره میره به خانوادش میگه خانوادش میگن تو سنت کمه سر کار نیستی سربازیم نرفتی آخرش دختره میزنه کلش عکسایی که دوتایی تو بیرون به زور دختره گرفته بود
دخاره میره در خونه مادر پسره نشون اون میده میگه ما همو دوس داریم بزار بهم‌برسیم مادره محکم میزنه تو صورت خودش میگه وااای من بچمو با نوم حلال بزرگ کردم این تاوان کدوم گناهه که دختر بازی کرده 😂😂دیگه پسره گوشیشو خاموش میکنه دانشگاهم نمیاد 😂😂😂
بعد دختره زده بوده کلش بره به استاد بگه پیگیر شه
من فک‌میکنم خود استارتر اون شخص بود الکی گفت دوستم که همه نریزن سرش 😂😂
راستی نوشته بود دختر پسره تو دانشگاه باهم اشنا شدن یا تو بسیج؟
هیچی دیگه رفته بود به استاده بگه که پیگیر بشه پسره چرا نمیاد دانشگاه و گوشیش خاموشه
من حسم میگه خود استارتر دختره بود الکی نوشته بود دوستم چون سوالایی که میپرسید و ... نمیبرد دوستش باشه چون اومده بود نظر میگرفت حالا چی کنه 😂😂
راستی گفت پسره و دختره تو بسیج‌اشنا شدن یا تو دانشگاه؟
وااای خدا دختره ی هول😐😐😐😐
تو بسیج نه تو خود دانشگاه دیده بودش دختره بعد رفته جلو گفته ببخشید رفتارا و نگاهای شما میگه به من علاقه دارین 😕😕😕😕 پسره هم جواب سربالا داده که اره حالا بذا بشناسمت اول بعدن به خانوادم میگم و اینا. بعد دختره رفته بود شمارشو گیراورده بود همون شب بش پیام داده بود. تا مدتی پسره جوابای سربالا میداده تااینکه باهم اوکی شدن بعدم دختره بزور باهاش سلفی گرفته گفته فقط برا خودمه بعدم برده دم خونه پسره به مادرش نشونش داده😐😐😐😐😐😐😐😐 این حجم از بی عقلی بی سابقس
