2733
2739
حالا مطمئنی یک کلاغ چهل کلاغ نکردن؟؟؟ آخه خیلی داستانی شد...


نه داستانو مادرم از یکی از فامیلای بسیار نزدیک زنه شنیده و اینا خودشونم نمیدونستن که قضیه از این قراره و چند روزیه که ازش باز جویی شده فهمیدن 

عجب...

عه اومدی دوباره

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
یک کلاغ چهل کلاغ که میگن همینها از دعوای ننه بابا رسید قتل بخاطر بی اف ای امان از دست زبون خانوما


توضیح دادم عزیزم گویا دختره ترسیده و گفته به خاطر دعوای اینا میخواستم خودمو بکشم از دستم در رفت اونو زدم به همه اینطور گفته بعدا طی باز جویی اعتراف کرده 

توضیح دادم عزیزم گویا دختره ترسیده و گفته به خاطر دعوای اینا میخواستم خودمو بکشم از دستم در رفت اونو ...

براش متأسفم. ولش کن بهش فکر نکن. ارزش نداره فکرتو درگیرش کنی.

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز