حرف زدن در م.ورد بخشش راحته اما بعضی ادما به یه جایی میرسوننت که دیگه به جز آه چیزی ازت در نمیاد.. فقط یه دلشکسته واقعی میفهمه من چی میگم...
منم شوهرم همیشه میگه خوار مادر تو هم اذیت میکنن منو اما من دوسشون دارم هنوز همیشه بهش جوا میدم خدا کنه دلت هیچوقت نشکنه ...
اذیت داریم تا اذیت. حرف و کدورت و سوتفاهم بین همه ادما پیش میاد اما دل شکستن فرق داره
والا آدمها فرق کردن دیگه مثل قدیمها نیست عروس پاچه خواری خانواده شوهرو بکنه هرجور رفتار کنن دقیقا همونجور باهاشون رفتار میشه متاسفانه منم نمیتونم مثل بعضی ها شعار الکی بدم وگرنه نظرم این بود بهتون بگم اشکال نداره اون شمارو دعوت نکرده شما اونو دعوت کن چون از دید خودم نگاه کردم نظر واقعیمو گفتم
دعوت نکردن دعوت نکنیم که موضعات پیش پا افتاده و گذراست... اما خواهشا همه مخصوصا یکی مثل من که تمام جوونی و ارزوهاشو به باد دادن قضاوت نکنین...
دعوت نکردن و میشه با دعوت نکردن فش و میشه با فش توهین و میشه با توهین جواب داد اما موهای سفید منو جوونیمو بهترین لحظات زندگیمو من چه جوری جبران کنم ....پس کاری نمیتونم بکنم جز اینکه دیگه نبینمشون تو زندگیم تازه این حداقلشه
دوبا تکی گفتم بقیه و اون رو دعوت نکردم
عید اون یکی خواهرشوهرم اومد ولی اینو نگفتیم
مادرشوهرم هرکار کرد اونم شوهرم بگه نگفتیم
ولی الان تولده. وقتی اون کلا مارو گذاشته کنار چرا ما نزاریم؟؟؟ به نظرت واقعا این سواستفاده نیست که همه جا بری کسی رو راه ندی؟
عزیزم زندگی یه تعامله من خودم تک عروس یه خانواده ی بی نهایت پسر دوستم، احتمالا بتونی حدس بزنی که چقدر سطح توقعات ازم بالاست، پس گذشت برای من شعار دادن الکی نیست برخلاف چیزی که یکی از کاربرا قضاوت کرد منو، ولی اگر در دور باطل مقابله به مثل قرار بگیری بازنده تویی چون برای هر خوبیت انتظار جبران داری و واقعا گاهی انقدر از خودگذشتگی و خانومی شما زیاد بوده که هیچ جبرانی برات شایسته نیست پس من زمانی که گذشت یا خوبی میکنم مزد کارمو از خدا میخوام و تنها فردی که تو زندگیم ازش توقع جبران دارم همسرمه و بهش میگم که مثلا رفتار خواهرت اشتباه بود من رنجیدم اما انقدر عاشقتم که به خاطر تو و آرامش تو تلافی نمیکنم و... این نوع رفتار هم بی نهایت باعث آرامش من شده چپن به تلافی فکر نمیکنم هم بی نهلیت در نظر همسرم خانوم و رفیق به نظر اومدم دلم خواست شما هم این شیرینی رو تجربه کنی
گفتم عزیزم
خیلی سعی کردم نادیده بگیرم
ولی چون رفتارش تمومی نداره نتونستم
شما میگی تو تولد نیاد مادرشوهرم ناراحت میشه
ولی اگه بیاد حتما یه کار میکنه حرصم بده تولد بچم کوفتم میشه
واقعا با اون خانوم موافقم. راضیم تولد نگیرم ولی نبینمش
حرف شما اشتباهه با هر کی بایذ مثل خودش رفتار کرد یه ذوست من خیلی بی اذب بوذ خیلی بد رفتار میکرد من دوسال تحملش کردم حتی براش تولد گرفتم ولی هنوز هم بی ادب بود ولی دیگه اخرا ب راحتی کذاشتمش کنار الان راحت راحت هستم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
