2737
2739
عنوان

داستان زندگی .... فقط چشمام

| مشاهده متن کامل بحث + 41615 بازدید | 206 پست
مرسی از داستان وای واقعا واقعی بود ؟؟؟ یکم شبیه این داستانهای پلیسی نوجوانانه بود 

اره خودمم از پایانش خوشم نیومد 

همه خسته شده بودن فقط خواستم‌تمومش کنم 

شاید یه روزی کل داستان بازسازی کنم و کوتاهترش کنم با یه پایان قشنگ و همه شو یجا توی یه شب بذارم

وااای خیلی بد تموم شد

اره خودمم از پایانش خوشم نیومد همه خسته شده بودن فقط خواستم‌تمومش کنم شاید یه روزی کل داستان بازسازی کنم و کوتاهترش کنم با یه پایان قشنگ و همه شو یجا توی یه شب بذارم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

پایان خوبی نداشت یعنی با واقعیت جور در نمیومد ولی مرسی که گذاشتی 😋

اره خودمم از پایانش خوشم نیومد همه خسته شده بودن فقط خواستم‌تمومش کنم شاید یه روزی کل داستان بازسازی کنم و کوتاهترش کنم با یه پایان قشنگ و همه شو یجا توی یه شب بذارم

پایان  🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 مرسی از همراهیتون  ببخشید که یکم طول کشید  امیدوارم خوشتون ...

عالی بود مرسی همیشه اخرداستانای خوبودوس دارم😘

دلبندم بندبندوجودت رابه خدایی بسپارکه بیشتر از من هوایت رادارد
2728

-  به نظرم پایانش درست بود ، چونکه فرزاد همون روزای اول ادعای عاشقی کرد و براش انگشتر خرید و... ولی اینکه پای پلیس بیاد وسط یا اینکه زنه رک بگه ازت سو استفاده کردن کمی از پختگی داستان کم میشد

- مخفي کاری بهار از خونوادش هم قضيه جالبی بود ، کاری که خیلی دخترا میکنن و با خونوادشون دوست نیستن 

در کل داستانش قشنگ و اموزنده بود . بهتر از این داستان های زندگی هست که طرف با پسری دوست میشه و باهاش ازدواج میکنه بدون هیچ نکته اموزنده ایی 

قبل از پرسیدن هر سوالی بگو به من چه ؟؟؟ اگه واقعا بهت ربط داره پس حق داری بپرسی ، و الا سرت بکن تو خشتکت مرسی 

من چون مهمونام خوابیدن مجبور شدم گوشی رو بزارم کنار الان ادامه شو خوندم 

خیلی خوب بود 

دو سه تا پارت آخرش رو میشد فردا بنویسی تا پخته تر بشه ذهنت خسته شده بود 

کتابش کن برا خودت 

داستان بساز . قلم خوبی داری و بازم کتاب کن . به یه حدی که رسید چاپ کن 

دستت درد نکنه . موفق باشی 

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد *** زندگی درد بزرگیست که درمان دارد

نشده تو این نی نی سایت جایی با تاپیکی حال نکنم و به استارتر بی احترامی کنم .

نخواستم و باب میلم نبوده رفتم بیرون .

 مگه مجبورتون کردن بیاید اینجا که هی غر بزنید ؟

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد *** زندگی درد بزرگیست که درمان دارد

قلم زیبایی داری گلم هروقت خواستی داستان بعدیتو بزاری ممنون میشم خبرم کنی گلم

شنیدم دعای نی نی سایتی ها خیلی زود میگیره. خدایا یه مشکل و گره خیلی بزرگ تو زندگیمه برطرفش کن دوستان گلم التماس دعا دارم. هرکی دعا کرد برام بهم بگه براش صلوات بفرستم 
2738
-  به نظرم پایانش درست بود ، چونکه فرزاد همون روزای اول ادعای عاشقی کرد و براش انگشتر خرید و... ...

دقیقا معلومه داستانم خوب خوندی 

پلیس و حرف و اون خانم جالب نبود 

چون همه خسته شده بودن بد تمومش کردم درحالی که باید اول خوب فکر مبکردم بعد بش پایان میداد


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  9 ساعت پیش