من نمیدونم الان چ بگم راستش از خدا میترسم اینطوری بگم مخصوصا الان با اینکه گاهی حسم واقعا مث تو میش اما میدونی چرا این میگم چون قبلااا چن وقت ی چیزی ب زووور از خدا میخواستم تو فک کن ب هر دری زدم ی بار دیگم اینطوری شد باز ب زور میخواستم واقعا بعد فهمیدم چقد احمق بودم و خدا چقد دوستم داشته که بهم نداده و اصلاا بعدا ی چیزایی فهمیدم گفتم وای خدا خوب شد نشد وگرنه الان چ غلطی می کردم واقعا میگم از ته دل نمیتونم الان این بگم چون میدونم دوسم داشته که نکرده برای نی نی واقعا دلم میخواد اما چوون این چیزا رو دیگه با گوشت خونم حس کردم میگم بذار ببینم چ میش بازم ولی هرچی هست ان شاالله خیره