2752
2734
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 1961123 بازدید | 86398 پست

و گزارش امروزم

بعد از راهی کردن پدر و پسرا سرکار و دختر  به کلاس تابستونی ،نشستم پای تمرین زبان ،خسته بودم خوابم برد😅کمتر از یه ساعت خوابیدم. زنگ زدم خواهرم ببینم کی میاد  که گفت برا شام میاد و چون خونه برادرم بود من اونا رو هم برای شام دعوت کردم،

نهار درست کردم، سبزی پاک کردم و یه قسمتشو برا نهار شستم نهار به درخواست پسرم سوپ مرغ و برنج بود بعد اماده شدن سوپ ،مرغا رو سرخ کردم به همراه سیب زمینی و کشمش،لباس خشکا جمع شد،ظرفا شسته شد،ظرفای مهمونی دیشب جمع شد و رفت سرجاش،لباسشویی روشن شد بعدم لباسا رو پهن کردم، همسرم و پسرا اومدن نهار گذاشتم، بعد ظرفا جمع و شسته شد،دوستم که دختر دایی همسرم هم میشه با دوتا پسرش اومد پیشم یکم باهم حرف زدیم و دستش درد نکنه زحمت جارو کشیدن هال و اتاق خواب رو کشید🤭 گاز و و روی کابینتا تمیز شد،سرامیکای آشپزخونه شسته و طی کشی شد،حیاط خلوت ابکشی شد،سرویس بهداشتی و متعلقات شسته شد،حیاط رو پسر کوچیکه شست😃،لباس خشکا رفت سرجاش،اتاق خواب مرتب شد،برا شام برنج دم کردم،از شب قبل گوشت چرخ کرده برا کباب اماده کرده بودم که چون قرار شد خونه برادرمم بیان در کنارش جوجه اضافه کردم(تیکه های مرغو تو مواد خوابونده بودم و تو فریز داشتم)،غروب چادر نمازم رو سرم بود که مهمونا اومدن😅 ،میوه و شربت و چایی دادم،دوستم قبول نکرد برا شام بمونه و هرچی اصرار کردم فایده نداشت😟

پسرا کمک کردن و یکی کباب کرد یکی سفره انداخت ،بعد شام هم با کمک مهمونا سفره جمع شد،یکم بعد مهمونا رفتن،اشپزخونه مرتب شد ولی توان شستن ظرفا رو نداشتم🥺 شدیدا خسته بودم و کمر و پاهام درد گرفته بود.باز لباسشویی روشن شد به خاطر کار همسرم و پسرا هرشب باید لباس کارشون شسته بشه، جمع و جور نهایی انجام شد، در انتظار تموم شدن کار لباسشویی اول یکم زیان تمرین کردم بعدم اومدم اینجا،الانم به عنوان آخرین کار امروز باید برم لباسا رو پهن کنم،یا علی 👋👋👋

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



واقعا یادشون بخیر و کاش یه روز بیان ،اللهی امین برای سلامتی دوستامون🤲🤲 ممنون که برای خواهرم دعا م ...

خدا به حق امام رئوف امام رضا(ع) شفای عاجل عنایت کنه إن شاءا...

🤲🤲🤲💚💚💚

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
2731

خب خب منم بالاخره اونقدی کار کردم ک بیام از اون گزارش خوشکلا مثل شما بنویسم😎😁

گزارش دیروز من

**شنبه 12 خرداد**

ساعت 11 بیدار شدم بیحال بودم رفتم دوش گرفتم موهامو شونه زدم کلیپس زدم و شروع کردم شوید پلو داشتم سیب زمینی پوست گرفتم گذاشتم تو ایر فرایر، دماشو کم میزارم ک مغز پخت بشه، نشستم صبحانه خوردم گوشت چرخ کرده سرخ کردم یکم بش رب زدم خشک نباشه یکم ظرف داشتم شستم و نهار خوردم جدیدا طوری شدم تا نهار میخورم باید بخوابم، خوابیدم، بیدار شدم چایی خوردم 

نماز ظهر و عصرمو خوندم، کانتر و مرتب کردم و دستمال کشیدم، گاز و تمیز کردم، آبچکون خالی کردم، سطل شکر رو پر کردم، روی اپن رو دستمال کشیدم، دو تیکه لباس کوچولو رو آبکشی کردم و لباسشویی رو روشن کردم، ظرفای نهار رو شستم، میز مرتب و گردگیری شد، روی مبل ها مرتب شد، با دستمال نمدار روشون رو تا حد ممکن تمیز کردم، لباس ها رو پهن کردم، آشپزخونه و هال جارو و تی زده شد، روبالشی ها رو انداختم ماشین، برای شام از نهار مونده بود یکم کنارش سالاد شیرازی درست کردم😋

برای پسرم سیب زمینی سرخ کردم، بعدش ب یاد قدیما نشستم سریال 8 و نیم دقیقه دیدم، یادش بخیر قدیما چقدر سبک زندگیمون بهتر بود بس ک الان میگن پای تی دی نشینید همه گوشی ب دست شدن اصلا هم از وقتمون درست استفاده ک نمیکنیم هیچ معتاد گوشی و فضای مجازی شدیم 

نماز مغرب و عشا خوندم، زیارت عاشورا روز 2 از چله خوانده شد

سرویس بهداشتی شسته شد 

پوتین خودم و بچه ها رو انداختم ماشین شسته بشه میدونم شاید کار درستی نباشه ولی حوصلم نمیکشه با دست بشورم میزارم امروز میزارم با پودر و وایتکس ی دور شسته بشه خالی😬

آخرین کارمم زباله و یکم لباس اضافه داشتم بردم گذاشتم پایین


آخیشششش خیلی حال داد ب خودم خیلی وقت بود اینجور کار نکرده بودم 


ممنون از همتون 💓🌷

سلام خانما روزتون بخیر

حدودا یک هفته ای میشه ک خونه بابام بودم، بچه هام هردوتا تب شدید داشتن و با هیچی تبشون پایین نمی اومد

دلمم نمیومد بستریشون کنم، دخترم ک هربار بهش سرم میزنن بچه رو سوراخ سوراخ میکنن، پسرم هم خیلی کوچیکه دلم نمی اومد. 

خلاصه دیشب ب امید اینکه بچه ها خوب شدن برگشتیم خونمون ک آنا جون حدود ساعت های ۵ تبش دوباره شروع شد 

اگه تا عصر بهتر نشد دیگه چاره ای جز بستری کردنش ندارم😔

دعا کنید بچم تا عصر بهتر بشه مرسی❤

نشنیده بودم🥺 ان شاءالله هم ماشینذظرفشویی شما ،هم ما ،مشکل جدی نداشته باشن و زود تعمیر بشن،مارک ماش ...

سامسونگ    برا داییم بود من از اون خریدم  کارکرده  

شما چه قرصی استفاده میکنید ؟ 

ظرفاتون برق میوفته یا یه کوچولو کدره ؟ 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
والا خیلی دکتر عوض کردم دیگه خستم شد  مهم نیست برام فوقش میمیرم دیگه شما دکترت اسمش چیه ولی ...

نزن این حرفو 

من شمالم 

ولی به نظرم حتما دکترای دیگه رو برو 

دوره ی مانیات چه جوریه  

اخه ۳ تا لیتیوم 🤔

من وقتی افسرده میشم بوپروپیون می خورم یا ولبان    خیییلی خوبه درجا حالم رو‌عوض می کنه 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
سلام خانما روزتون بخیر حدودا یک هفته ای میشه ک خونه بابام بودم، بچه هام هردوتا تب شدید داشتن و با ه ...

ان شالله زودتر حالشون خوب بسه 

💚💚💚💚💚💚

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
خب خب منم بالاخره اونقدی کار کردم ک بیام از اون گزارش خوشکلا مثل شما بنویسم😎😁 گزارش دیروز من **ش ...

خدا قوت 👌🏻💪🏻

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
دوستان من یه سوال مربوط به خانه داری بپرسم  راستش من یه ماشین ظرفشویی دارم مال ۱۰ سال پیشه قبل ...

اگر استفاده نداری بفروش  

من از روزی خریدم هر روز میزنمش   البته بگم میگن هزینه ی نگهداری و استفادش بالاست چون میگن خرابی زود به زوده    برا من لازم بود چون خیلی ظرف کثیف میشت خونمون 

ماهی ۱ تومن هزینه ی مصرفشه هر روز  با حساب کتاب من 😅


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
ممنونم عزیزم ان شاالله واقعا همین طوری باشه اتفاقا شمال بودیم فصل بهار نارنج بود، هم شربت بهار زی ...

شمال بودی ؟ کجا ؟ 

من بهت نزدیکما ۲ ساعته فاصلمون 😄  این دفعه بیا خونمون ❤❤❤❤

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687