سلام عزیزدلم خوبی خانم خوشگله.ببین توسن توخیلی طبیعیه وبخاطرهورمونای احساسیه .
یکم فکرکن روکاغذبنویس خوبیهای این عشق وبدی هاشو ازحسنیات ومعایب عشق بنویس
توهم سطح هوش ومنطقت بالاست وهم ازنوشتارت مشخص دخترپخته ای هستی .
ماهم سن توروپشت سرگذاشتیم .
نگاه کن ببین چندنفرازچندجای مملکت نظردادن.ازهمه فرهنگ نظرشونودادن .ولی یک نفرنگفتن برودنبال عشق .چون عشق الان توسن تواصلا وابداعاقلانه نیست.بالای 25سال خودت میبینی چه طرزفکرعجیبی داشتی .توبارسیدن به مکان شغلی ومدارج علمی بالا اونقدرشرایط عالی برات رقم میخوره کهتوبایدانتخابشون کنی .برات سروکله بشکنن اونم ادماییکه تخصص های خوب ووضع مالی درخورشعوروجایگاه توداشته باشند.
نزارانتخاب بشی.انتخاب گرباش .
توبایدراهتوانتخاب کنی یاعاشقی یاپزشکی
اگرعاشق شدی فاتحه استقلال وموقعبت شغلی روبخون .
تومیتونی بهترین شرایط روداشته باشی .یادت باشه اون پسره هم وقتشوبرای عاشقی نمیزاره چون نیخوادبرن تابه شرایط خوب دست پیدا کنه وگرنه اگراهل عاشقی بودکه الان مشاوروپزشکی قبول نمیشد
سرتوبالابگیر.جلوی فکرات ایست بلندبکش .بگوبخاطرزحمات بی دریغ پدرومادرم که اولین عشقای زندگیمن عاشقی روتعطیل میکنم .
یه کاردیگه هم بکن بایه مشاورخیلی خوب درمیون بزارقول میدم ازاتاق بیای بیرون نصف این افکارتودیگه قبول هم نداشته باشی گلم
موفق باشی عزیزم